مقالی اوتبصرې

اصول استراتیژی از نظر اسلام

مقدمه
پس از هجرت پیامبر اکرم (ص) و تشکیل جامعه اسلامی در مدینه تا پایان عمر آن حضرت جنگهای متعددی میان مسلمانان و کفار رخ داد. اصولاً در جامعه اسلامی شخص پیامبر (ص) به عنوان رهبر جامعه سیاست کامل یا جامع را بر اساس اهداف قرآن و وحی الهی تنظیم می کرد. هدف کلی، گسترش اسلام و خیر و صلاح و بازداشتن از کفر، فساد و زشتی¬ها بود و طبعیتاً تنها ابزار نیل به این اهداف، ابزار نظامی نبوده و در کنار آن از ابزار فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و استراتیژیک استفاده می-شد. درین مقاله در ابتدأ در رابطه به مفهوم استراتیژی و سپس به توضیح اصول استراتیژیک که در زمان حیات پیامبر اکرم مورد استفاده قرار می¬پردازیم.
۱. مفهوم استراتیژی: استراتیژی در وهلة نخست، پیش از آنکه واژه سیاسی تلقی شود، اصطلاحی نظامی به نظر می¬رسد. استرتیژی از ریشه یونانی strategema است که خود از واژه strategos به معنای جنرال قوا مشتق شده است. Stratos به معنای قوا و ago به معنای هدایت است بنابراین کلمه مزبور به معنای هدایت قوا می¬باشد.
در مجموع در سطح نظامی، استراتیژی را هنر و علم به کارگیری منابع در جنگ در راستای تأمین بیشترین حمایت از سیاست ملی در جهت افزایش احتمال نیل به پیروزی و پیامدهای مساعد آن تعریف می کنند.
۱. اصول استراتیژی در اسلام: از متن قرآن مجید و سنت پیامبر (ص) می¬توان به اصول استراتیژیک دست یافت که هم اکنون نیز مورد تأیید بسیاری از استراتیژیست¬هاست و در استراتیژی ملی کشورهای مختلف به کار گرفته می¬شود.
۱-۱. افزایش قدرت نظامی در زمان صلح و جنگ: خداوند (ج) می¬فرماید: (واعدوالهم مااستطعتم من قوه و من رباط¬الخیل) در معنای قوه، به تهیة تیر و کمان و شمشیر و سلاح یا کست مهارت در تیر اندازی اشاره شده است. اما کلمه (قوه) به طور کلی به معنای نیرو و در عین حال کسب مهارت است؛ این نیرو می تواند در اوضاع و احوال متفاوت زمانی و مکانی، معانی و مفاهیم مختلفی بیابد و به نوع خاصی از ابزار¬های نظامی محدود نمی¬شود و در عین حال مهارت در کاربرد این نیرو ضروری است. (رباط¬الخیل) را بهترین وسیله نقلیه معنا می¬کنند که در زمان نزول قرآن اسبهای نیرومند را شامل می¬شده است ولی می-تواند در زمانهای مختلف و بنا به ضروریات زمانی به هر نوع وسیلة سریع¬السیر معنا گردد.
۱-۲. بازدارندگی: در ادامه آیه فوق چنین آمده است: (ترهبون به عدوالله و عدوکم)‌ در اینجا هدف از فراهم آوردن تیر و تجهیزات و سلاح و ادوات، شکست یا تسلیم دشمن ذکر نشده است بلکه نیل به بازدارندگی منظور بوده است: دشمنان خدا و دشمنان خود را بترسانید تا از تجاوز باز بمانند. این نکته¬ای است که در استراتیژی های قدرت های بزرگ خصوصاً بعد از جنگ جهانی دوم بر آن تأکید شده است.
۱-۳. ترجیح صلح در موارد ممکن در تاریخ اسلام با غزوات متعددی رو¬ برو می¬شویم که هیچ درگیری نظام در آنها رخ نداده است. برای مثال، صلح حدیبیه در سال ششم هجرت نشان دهندة وضعیتی است که در آن دادن امتیاز موقت برای استفاده از موقعیت بهتر رزمی و در عین حال کسب امتیاز متقابل (به رسمیت شناخته شدن جامعه اسلامی) ترجیح داده می¬شود و با فراهم آمدن اوضاع و احوال مناسب، اقدام برای پیروزی جنگی بدون استفاده گسترده از نیروی نظامی برای فتح مکه صورت می¬گیرد.
۱-۴. ضرر به قدرت اقتصادی دشمن: در بسیاری از غزوات تاریخ اسلام از جمله در ذات الرقاع شاهد هستیم که هدف مسلمانان ضربه به نفرات دشمن نبوده است بلکه می¬خواسته¬اند قدرت اقتصادی طرف مقابل را مورد هجوم قرار دهند و تضعیف کنند.
۱-۵. فریب دشمن: استفاده از تاکتیک¬های در جهت فریب دشمن برای زیاد نشان دادن قدرت نیروهای خودی و یا پنهان ساختن اهداف واقعی در تاریخ غزوات اسلام دیده می¬شود که از جمله میتوان به تغییر چهرة نفرات خودی به نحوی که دشمن تحت تأثیر قرار گیرد، اشاره کرد. در مواردی از اصحاب خواسته می¬شد با رنگ کردن مو و محاسن خود چهرة جوانان را بیابند تا دشمن بیش از بیش از آنان بهراسد. در ماه رجب سال دوم هجرت پیامبر اسلام گروهی را به فرماندهی عبدالله بن جحش به نخله فرستاد تا در کمین کاروان قریش باشند. تعدادی از افراد این گروه با تراشیدن سرخود جنین وانمود کردند که عازم عمره هستند و به این ترتیب توانستند دشمن را غافلگیر کنند.
۱-۶. ایجاد تفرقه در صفوف دشمن: در جنگ خندق یا احزاب سپاه اسلام باید با اتحاد یا ائتلافی از گروهای مختلف روبه¬رو می¬شد. در چنین شرایط ایجاد تفرقه در اتحاد دشمنان از اصول ضروری جنگ است. در این راستا پیامبر (ص) کوشید روابط یهودیان بنی قریظه با مشرکان مکه را تیره سازد و با بدبین کردن آنان نسبت به یکدیگر و بی¬اعتماد ساختن بنی¬قریظه به دوام اتحاد نظامی شان با کفار مکه در آنها تزلزلی ایجاد کند. یکی از افراد قبایل بیابان گرد که با بنی قریظه دوست بود، اسلام آورد اما کسی از مسلمان شدن او آگاه نبود. و مامور شد ولو با گفتن دورغهای مصلحت¬آمیز بنی قریظه را نسبت به قریش بدبین کند و در عین حال نزد قریش و به آنان هشدار داد که بنی¬قریظه در صدد خیانت به ائتلاف خود با آنها هستند. به این ترتیب متحدان از خیانت طرف مقابل بیمناک شدند و از اتحاد صفوف دشمن جلوگیری شد.
نتیجه گیری
مسئله آمادگی و تجهیز نظامی در برابر دشمنان از توصیه های اکید آموزه های اسلامی است. به طور ویژه آیه ۶۰ سوره انفال یک اصل حیاتی و ضروری را برای مسلمانان ترسیم نموده که باید در هر عصر و زمان، مورد توجه و اهتمام مسلمانان قرار گیرد و آن لزوم آمادگی کافی و مجهز شدن به سلاحها و تجهیزات مناسب روز در تمامی زمینه ها در برابر دشمنان است. به همین دلیل خداوند(ج) فرموده آنچه برای جنگیدن و دفاع لازم است را تهیه کنید، که این آمادگی از برنامه¬ریزی گرفته تا مسائل بازدارندگی و مسائل مقابله به مثل تا استراتیژی ها و پیمان های دفاعی را در برمی¬گیرد.
منابع
۱. قرآن کریم.
۲. ازعندی، علیرضا، مسائل نظامی و استراتیژی معاصر، تهران: سازمان مطاله و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه سمت، مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی، ۱۳۹۴.
۳. مدنی، جلال¬الدین، خلع سلاح و سازمان ملل متحد، تهران: انتشارات خواندینها،۱۳۵۲.

پوهیالی محمد ظریف سرکی خیل

Related Articles

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *