
افغانستان کشوریست که متجاوزان را به زبالهدان تاریخ میسپارد
نهم سنبله مصادف به روز خروج آخرین سرباز امریکا از افغانستان است، دقیق دو سال پیش از این روز یعنی 9 سنبله سال 1400 هـ ش، آخرین نظامی امریکا، بعد از بیست سال حضور غیر قانونی امریکا و متحدانش در افغانستان، این کشور را ترک کرد و صفحهیی جدیدی در تاریخ درخشان و ماندگار افغانستان رقم خورد و بار دیگر مردم آزاده افغانستان، جهان را بهت زده کردند.
هر چند این بار نخست نیست که مردم افغانستان، بزرگترین و پر قدرتترین کشور جهان و شرکایش را شکست میدهند، بلکه این مردم آزاده و سلحشور نه تنها چنگیزخان، اسکندر مقدونی و… را شکست داده، بل بریتانیا کبیر که آفتاب در قلمروش غروب نمیکرد، همچنان اتحاد جماهیر شوروی وقت که غول نظامی نامیده میشد را نیز شکست داده و به شکل فجیع از خاک خود بیرون رانده و صفحات زرین تاریخ جهان را به نام خود رقم زدهاند، اما با تأسف که دشمن قسم خورده این سر زمین و استعمار جهانی نگذاشته است که افغانستان روی پای خود بیایستد. از اینرو بحث اساسی نیز همین است که چرا مردم آزاده افغانستان با همه این رشادتها، قهرمانیها، خود گذریها و جان فداییها که زبان زد مردمان جهان در بیرون راندن متجاوزان و جهان گشایان از خاک خود اند، امروز در شمار فقیر ترین مردم جهان محسوب میشوند و هر از گاهی مورد تجاوز و تهاجم قدرتهای پوشالی قرار میگیرند؟!
پاسخ واضح و روشن است، زیرا مردم مجاهد و آزاده افغانستان در مبارزات آزادی خواهیشان نه تنها خودرا از زیر سلطه بیگانگان و متجاوزان، نجات داده، بلکه آزادی و استقلال را برای کشورهای مستعمره نیز به ارمغان آوردند که این تغییر نقشه سیاسی جهان، برای قدرتهای شرق و غرب قابل تحمل و پذیرش نیست، زیرا آنان از تاریخ اسلام و کارنامههای ماندگار گذشتگان اسلام آگاهی دارند، از همینرو پیروزی مردم افغانستان زنگ خطری را برایشان به صدا در میآورد، چون از گذشته درخشان امپراتوریهای اسلامی و سلاطین مسلمان که روزگاری در بیشترین سرزمینهای جهان حکمروایی داشتند و بزرگترین قدرتهای صلیبی و یهودی را به زانو در آوردهاند، هراس دارند.
مسلماً شماری از کشورها و قدرتهای جهان در پیروزی مردم افغانستان در ظاهر کف میزنند، اما در باطن غبطه میخورند و بیم دارند که مبادا، مردم افغانستان تاریخ حکمروایی بزرگان دین و سپهسالاران اسلام را دوباره زنده کنند. از همین جهت، جهان کفری در مبارزاتشان علیه نهضتهای اسلامی و کشورهای اسلامی، هم کاسه اند که نمونه بارز آن، عدم به رسمیت شناختن امارت اسلامی افغانستان از سوی کشورهای جهان، است.
حالا که به فضل خداوند عزوجل بار دیگر به افتخارات تاریخی کشور ما افزوده شده، نصرت و پیروزی نصیب مردم آزاده ما گردیده است، بایست از گذشتهها بیاموزیم، مسیرهای توطئه و دسیسه دشمنان افغانستان را جستجو و قبل از اینکه از آن مسیر گزیده شویم، تدابیر پیشگرانه را اتخاذ کنیم، عدالت مساوات، برابری، همبستگی، همدیگرپذیری و… را سرمشق راه خود قرار داده و آنرا بیش از هر زمان دیگر تقویه کنیم قرآن و حدیث پیامبر گرامی اسلام را داور قرار دهیم به سخنان میانتهی و عوام فریبانه مقامات کشورهای مغرض در قضایای افغانستان، ذوق زده نشویم، در مسایل ملی و کشوری مردم را ارجحیت داده، موضوعات را با آنان شریک سازیم، در مذاکره و مفاهمه را به روی علما، دانشمندان و اهل خبره، باز بگذاریم و سعی کنیم تا خداوند سبحان و مخلوقش را از خود راضی نگهداریم، فریب زرق و برق دو روزه دنیا را نخوریم، زیرا تجربه برای ما آموخت، شیفتگان زر، زور و قدرت هم در دنیا و هم در آخرت خار و تاریخ نیز در برابریشان داوری خواهد کرد.
پس با رعایت این مؤلفهها بدانیم که بر قلبهای مردم حکومت خواهیم کرد و هیچ دشمنی را توان دسیسه و توطئه علیه نظام و مردم افغانستان نیز نخواهد بود.
بنابرین با حمایت قاطبه ملت از امارت اسلامی که بدونشک، نظام دلخواه مردم افغانستان است، میتوانیم راه توسعه، ترقی و پیشرفت را در پرتو استقلال سیاسی بپیماییم که در آن صورت افغانستان الگوی برای دیگر کشورها خواهد
بود. ان شاءالله
ضربی