لیکنېمقالی اوتبصرې

امریکا چگونه آسیای میانه را میدان نفوذ و رقابت قرار می‌دهد؟

امریکا به بهانه‌ی حملات 11 سپتامبر، افغانستان در همسایگی آسیای میانه را مورد اشغال نظامی قرار داد. این جنگِ ویرانگر هرچند هزینه‌های زیادی را به امریکا و دولت‌های هم‌پیمانش برجا گذاشت، اما نتوانست آنچه را که حضور دایمی در افغانستان و گسترش نفوذ در آسیای میانه عنوان می‌شد، به آن دست یابد. در واقع شکست و خروج ذلیلانه‌ی امریکا در افغانستان این هدف را به خاک یک‌سان کرد.

در سال 2018م دونالد ترامپ رئیس‌جمهور امریکا، زمانی که در جنگ افغانستان ضعف و ناامیدی‌اش برملا شد، بخاطر جلوگیری از فروپاشی قدرت نظامی و اقتصادی امریکا در جهان، جنگ تجاری علیه چین را به راه انداخت. به دنبال آن یکی از میدان‌هایی که این جنگ دنبال می‌شد آسیای میانه بود که آن را روی دست گرفت.

به تاریخ 5 فبروری سال 2020م «مایک پمپئو» وزیر خارجه امریکا پس از سفر به آسیای میانه، «استراتیژی امریکا برای آسیای میانه 2019-2025م، تقویت حاکمیت و چشم‌انداز شگوفایی اقتصادی» را اعلام کرد. برمبنای این استراتیژی، امریکا نزدیک به 9 میلیارد دالر به کشورهای آسیای میانه در بخش صلح، امنیت، اصلاحات دموکراتیک، رشد اقتصادی و نیازمندی‌های بشری کمک کرد. برعلاوه حدود 50 میلیارد دالر از سوی بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول به گونه‌ای قرضه و کمک‌های تخنیکی به کشورهای آسیای میانه پرداخت شد. سکتور خصوصی امریکا تا این زمان حدود 31 میلیارد دالر در بخش‌های مختلف در کشورهای آسیای میانه سرمایه‌گزاری کرده است.

هرچند امریکا به منظور تحکیم موقعیت خود در آسیای میانه از دهه‌ی ۱۹۹۰م اعمال نفوذش را در زمینه‌های اقتصادی، سیاسی، اطلاعاتی و فرهنگی آغاز کرده است. اما اعلام استراتیژی پس از آغاز جنگ تجاری علیه چین نقطه‌ی مهمی در روابط و همکاری‌های واشنگتن با آسیای میانه به شمار می‌رود. هرچند امریکا در حال حاضر در آسیای میانه پایگاه نظامی ندارد، و آخرین پایگاه نظامی‌اش در اوزبیکستان در سال ۲۰۰۵م بنابر خواست اوزبیکستان برچیده شد که از آن برای اشغال افغانستان استفاده می‌شد؛ مگر طرح حضور دوباره‌ی نظامی در آسیای میانه را به طور کلی کنار نگذاشته است.

تهاجم نظامی روسیه به اوکراین باعث گردید کشورهای آسیای میانه در شرایط ناگوار و در شکاف بین قدرت‌های بزرگ قرار گیرند. پس از این بود که توجه و همکاری سیاسی، اقتصادی و امنیتی قدرت‌های بزرگ به آسیای میانه شدت یافت، و رهبران و مقامات عالی‌رتبه برخی از کشورها سفرهای خود به آسیای میانه را افزایش دادند. با توجه به همه‌ی این‌ها امریکا برای حضور و نفوذ در آسیای میانه به دنبال چیست؟

وقتی اهداف و اولویت‌های تمرکز امریکا بر آسیای میانه به ویژه «استراتیژی 2019-2025م» مورد دقت قرار گیرد، امریکا به دنبال تسلط بر قلمروهای نفوذِ چین در آسیای میانه است. قبل از آغاز جنگ اوکراین مایک پامپئو وزیر خارجه امریکا صراحتاً از تهدید احتمالی چین به ویژه از زیربنای تکنالوژی «5 جی» گفته بود. وی در یکی از بیانات گفته بود: «فکر می‌کنم تمام جهان اکنون آشکارا می‌بینند که حزب کمونیست چین قصد دارد از زیربنای تکنالوژی خود به هدفی استفاده کند که هیچ تکنالوژی دیگری در جهان آن را انجام نمی‌دهد. دقیقاً آن را وابسته به دستگاه استخباراتی و نظامی استفاده می‌نماید.» سخنگوی وزارت خارجه چین در پاسخ به این گفته‌ها بیان داشت: «وی هرجا که می‌رود همیشه ویروس سیاسی و معلومات نادرست را پخش می‌کند!»

چین در حال حاضر بیش‌ترین سرمایه‌گزاری را در آسیای میانه کرده تا جایی که روسیه را به لحاظ سرمایه‌گزاری به عقب کشیده است. شرکت ملی نفت چین «پتروچاینا» که اجرا کننده‌ی خطوط لوله گاز از آسیای میانه به آن کشور می‌باشد، به عنوان یکی از پروژه‌های بزرگ خط لوله‌ی گاز در جهان می‌باشد که در سال 2009م افتتاح گردید. این خط لوله، گاز را از ترکمنستان و از طریق اوزبیکستان و قزاقستان به چین انتقال می‌دهد.

آسیای میانه از لحاظ ذخایر و منابع انرژی پس از خاورمیانه، جایگاه دوم را در سطح جهان داراست. افزون بر نفت و گاز، اورانیم، المونیم، ذغال سنگ، طلا و مس از ذخایر مهم معدنی این منطقه به شمار می‌روند. آسیای میانه به دلیل موقعیت جغرافیایی و ژیوپلیتیک منحصر به فرد به عنوان چهارراهی برای منافع قدرت‌های بزرگ به شمار می‌رود. در حال حاضر قدرت‌های بزرگ از جمله چین، روسیه، امریکا، اروپا، هند و جاپان در این منطقه حضور چشم‌گیر دارند. اما چین از جمله کشورهایی است که شدیداً به ذخایر دست‌نخورده‌ی آسیای میانه نیاز دارد. هرچند امریکا نیازهای نفت و گازش را از خاورمیانه تامین می‌نماید، اما آسیای میانه برای به چالش کشیدن پروژه‌های بزرگ اقتصادی و منافع کلان چین و نیز بیرون کشیدن این کشورها از مدار روسیه، از اولویت‌های است که در صورت مؤفق شدن با یک تیر می‌تواند دو شکار کند.

با این همه کشورهای آسیای میانه به دلیل وضعیت پیچیده و خطرناک در روابط میان قدرت‌های بزرگ، به سیاست چندجانبه روی آورده و تلاش دارند تا روابط خود با همه کشورها را خوب نگهدارند. یکی از کارت بازیِ که امریکا برای نفوذ در آسیای میانه با خود دارد نخست همکاری‌های اقتصادی به این کشورهاست و دوم با استفاده از مفاهیم دروغینِ حقوق بشر، دموکراسی و آزادی بر این کشورها فشار می‌اورد.

یکی از موضوعاتی که میدان نفوذ امریکا در آسیای میانه را بیشتر ساخته تحریم‌های شدید غرب در برابر روسیه می‌باشد که بگونه‌ی غیرمنتظره به نفع کشورهای آسیای میانه واقع شده، چنانچه پس از تحریم‌های غرب تجارت این کشورها با اروپا و روسیه به میزان قابل توجه افزایش یافته و واردات زیاد از اروپا از یک طرف و صادرات بیشتر به روسیه از طرف دیگر سود زیادی را روانه‌ی این کشورها کرده است. برعلاوه بخشی از دارایی‌های غرب پس از خروج از روسیه به آسیای میانه انتقال شده و نیز با هجوم صدها هزار تن از ثروتمندان روسیه به دلیل بسیج عمومی و فرار از حضور در ارتش، سرمایه هنگفتی را وارد کشورهای آسیای میانه کرده است. موارد فوق باعث شده تا طبق پیش‌بینی بانک اروپایی بازسازی و توسعه، کشورهای آسیای میانه در سال جاری ۵.۲ درصد و در سال آتی میلادی ۵.۴ درصد رشد اقتصادی را ثبت نمایند.

سیف‌الدین احمدی

Related Articles

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *