لیکنېمقالی اوتبصرې

امیرالمٶمنینى را که می‌شناسم!

همانطور که قبلاً گفته شد، ایجاد هماهنگی در میان تمام نیرو و جنگجویان غیر منظم از بولدک تا حیرتان، از فراه تا واخان، از تورخم تا شیرخان، از هلمند تا نورستان، از شرق تا غرب و از جنوب تا شمال و منسجم نمودن آنان، همچنین تغییر و تبدیل مسئولین و تطبیق دستورات کار خارق‌العاده و فراتر از تصور انسان بود.
در حالی‌که امیرالمؤمنین حفظه‌الله شخصاً تحت تعقیب شدید اشغالگران بود، دید و بازدید شان با مقامات و مسئولین بسیار محدود بود. هر لحظه انتظار کشف از سوی دشمن و شبیخون زدن بر ایشان قوی‌تر می‌شد. یک باری امیرالمومنین در جلسه‌ای به ما فرمودند: شما باید با مردم رویه نیک داشته باشید، شب‌هنگام به خانه‌های شان داخل نشوید و در مقابل دیدگان فرزندان و زنان شان آنان را اذیت نکنید.
امیرالمومنین در ادامه‌ی سخنان خود افزود: ناراحت کننده‌ترین حادثه در دوران قرنطینه برای من این بود که با خود فرض می‌کردم اگر دشمن همین الان حمله نماید و ما درگیر نبرد بین خانه بشویم و من در مقابل دیدگان فرزندانم شهید شوم. این تصویر برای همیشه در ذهن شان ثبت خواهد شد. وقتی سلسله فتوحات در سراسر کشور شروع شد تمام مردم نگران بودند که شاید در کشور موج جدید آنارشیسم و هرج‌ومرج به وجود بیاید، دارایی‌های دولتی مورد چپاول قرار گرفته و سفارتخانه‌های خارجی به غارت برده شوند، مارکت‌های تجارتی و معاملاتی توسط باندهای فرصت‌طلب چور شده و بانک‌ها غارت شوند.
تمام حس خرسندی من در برابر فتوحات تحت شعاع بیم اینکه خدای ناخواسته با وارد شدن مجاهدین به شهرها چه وضعیت وخیمی پیش خواهد آمد، ناپدید شده بود.
در سه دهه‌ی گذشته ما شاهد تغییر چند نظام متعدد بوده‌ایم که در همه آنها اختلالات، شوک‌ها، دزدی‌ها، چور و چپاول و رسوایی‌های فراوانی به وجود آمده بودند. اما الحمدلله این مرتبه با هیچ واقعه‌ی نامناسب و مشکل جدی روبرو نشدیم. روند انتقال قدرت این مرتبه بسیار موفق‌آمیز بود.
همچنین اگر به روند عفو عمومی مفصلاً وارد شویم، متوجه می‌شویم که چه‌ اندازه مهم بوده و چه زیبا اجرا شد!. آیا تا به‌حال در این مورد با خود تصور کرده‌اید چگونه از گروهی که در بیست سال گذشته میلیون‌ها جوان و اعضای آن به‌شکل وحشیانه شهید، زخمی، اسیر و بی‌خانمان شده‌اند اما امروز فاتحانه و پیروزمندانه وارد شهرها می‌شوند، دشمنان‌شان که شانه به شانه‌ی متجاوزان آمریکایی راه می‌رفتند و برای کشتن افراد این گروه در کنار هم برنامه‌ریزی می‌کردند انتظار مهربانی و دلسوزی می‌کنند؟. اما به جای اینکه ستم‌دیدگان دیروز و فاتحان امروز از دشمنان خود انتقام بگیرند؛ آنان را قتل عام نموده و جوی خون جاری سازند، با فرمان عفو عمومی رهبری خود تمام قاتلان و جنایت‌کاران را عفو نمودند.
به نظرتان این سخن که کسی به سوی قاتل برادرش با چشم‌های خیره نگاه می‌کند، اسلحه در دست دارد، گلوله‌ای آن آماده‌ی شلیک است و هیچ مانعی برای انتقام وجود ندارد اما باز هم فقط به خاطر دستور امیر خود روی برمی گرداند، ساده است؟
آیا نمونه دیگری از همچین بخشش در جهان معاصر وجود دارد که ارائه شود؟
اگر دقت به خرج دهیم این موضوع فقط تغییر و تبدیل چند نفر محدود نبود، بلکه نظام و سیستم یک کشور از ریشه تغییر پیدا کرد؛ ارتش، پولیس و قطعات جدید به وجود آمدند و جای ارتش و چهارچوب حکومت قدیم را گرفتند. خواننده ارجمند! تغییر این نظام و سیستم بزرگ بدون هیچ نوع جنایت، قتل، دزدی و اغتشاش نشان می‌دهد که تمام این موارد برکت یک مدیریت سالم، رهبریت نیرومند و قیادت دلسوز بوده که همه این امور را به خوبی کنترل و عملی می‌نمود. ادامه دارد…

بخش دوم / مهاجر فراهی / ترجمه: محمد صادق طارق

Related Articles

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *