
انواع جنگ فکری
سکولاریسم
قبلاً در معرفی جنگ فکری به این موضوع اشاره شد که جنگ فکری در هر عصر و زمانی شکل تازه و نو به خود میگیرد.
انواع جنگ فکری به اساس اینکه در هر کشوری چقدر تأثیر داشته است مراحل تکامل مختلفی داشته است.
تمام انواع جنگ فکری هنوز وجود دارند.
یکی از نمونههای جنگ فکری نظریهی سکولاریسم و ضد دین است.
سکولاریسم زمانی در اروپا شکل گرفت که ارباب علم در برابر قدرتمندان کلیسا و نظریههای خرافاتی شان عاجز ماندند و راهی ندیدند جز اینکه بیدینی را اختیار کنند. هر نظریهای علمی که متناقض با احکام کلیسا ثابت میشد کلیسا در مقابل آن میایستاد، صاحبان آن اندیشه را کافر میگفت و حکم قتل شان را صادر میکرد. این رویه رفته رفته هرج مرج به وجود آورد و مردم عام را واداشت تا مقابل کلیسا قد علم کنند و برای همیشه دست کلیسا را از کشتار دانشمندان کوتاه کنند.
مسیحیت و یهودیت به دلیل اینکه منسوخ شده از جانب الله متعال هستند و برای زمان خاصی نازل شده بودند قابلیت سازگاری با روح زمانه را ندارند. در زندگی امروز مسیحیها و یهودیها دین هیچ جایگاهی ندارد. دین به گوشهای خزیده است که هر زمان فقط برای دعا و نیایش به سراغ آن میروند اما دیگر کاری به دین ندارند. و به دلیل اینکه این ادیان تحریف شدهاند و هر زمان علمای شان طبق خواست و سلیقهٔ خود دستدرازیهایی در دین خود کردهاند، دیگر آن قدسیت و آن للهیت را ندارند. این است که با زمان سازگاری ندارد و مردم نمیتوانند نیازهای خود را با آن ادیان برآورده کنند.
این از خشکی و بیروحی دین مسیحیت و یهودیت است. مسیحت و یهودیت در بهترین حالت فقط به چند دعا و تعلیم خلاصه میشود.
در مقابل اسلام برای شعبههای مختلف زندگی یک انسان احکام و هدایات دارد؛ از نوشیدن آب گرفته تا رهبری یک کشور و ارتباط با جهان.
اسلام نه تنها با علم سر دشمنی ندارد بلکه اولین آیات نازل شده از جانب الله متعال بر حضرت محمد صلی الله علیه وسلم بیانگر این است که اسلام پیروان خود را به فراگیری علم تشویق میکند.
فلاسفه در جواب این سؤال که چطور میشود یک امت امی و ناخوان پیشرو علم و تمدن بشری شود عاجز ماندند تا اینکه جواب خود را در آیات اولیهٔ سورهٔ اقرأ یافتند.
اما دشمنان دین اسلام که همیشه از هر فرصتی برای ضربه زدن به اسلام استفاده میکنند خواستند از طریق سکولاریسم نیز به اسلام ضربه بزنند لذا شروع کردند به تبلیغات علیه اسلام: اینکه دین با سیاست در تضاد است و دین جواب گوی نیازهای بشری در این زمان نیست و فلان و فلان.
مسلمانهایی هم که درک درستی از اسلام نداشتند نیز به دلیل اینکه نتوانستند فرق دین مسیحیت و اسلام را بفهمند به دام داعیان سکولاریسم افتادند.
سخنان امر الله صالح را به یاد آورید که اقتصاد اسلامی را یک کلمهٔ وهمی، خیالی و غیر واقعی خوانده بود.
چرا؟ چون هیچ معلومات درستی از اسلام نداشت.
داعیان سکولاریسم با تمام توان خود سعی دارند این دستآورد (سکولاریسم) خود را به مسلمانان نیز تحمیل کنند.
به هیچ وجه من الوجوه نیز حاضر نیستند بپذیرند که در اسلام جدایی دین از سیاست وجود ندارد.
سکولاریسم ساخته و پرداختهٔ انسان غربی است که مسلمانها به هیچ عنوان حاضر نیستند احکام الله متعال را راها کنند و قوانین ساختگی آنها را بپذیرند.
در اسلام نمیتوان هیچ کاری را از دین جدا دانست.
دین بدون سیاست و سیاست بدون دین در اسلام هیچ معنایی ندارد.
دین تمام مراحل زندگی یک مسلمان را شامل میشود.
دشمنان اسلام به زعم خود خواستند از این طریق اسلام را از میان بردارند اما نمیدانند که انعطافپذیری دین اسلام و سازگاری آن با شرایط زمانه، جاودانگی اسلام را تضمین کرده است.
الله متعال در قرآن عظیمالشان حفاظت از دین اسلام را خود عهدهدار شده است.
میفرماید: انا نحن نزلناالذکر و انا له لحافظون. ترجمه: ما قرآن را نازل کردیم و ما از آن حفاظت میکنیم.