ټولنه اوکلتور

بررسی آثار و پیامدهای طلاق بر خانواده و جامعه

خانواده از ابتدای تاریخ تاکنون در بین تمامی جوامع بشری به عنوان اصلی ترین نهاد اجتماعی، زیربنای جوامع و منشأ فرهنگها، تمدن ها و تاریخ بشر بوده است. خانواده مؤثرترین عامل انتقال فرهنگ و رکن بنیادی جامعه است که در شرایط مختلف در تأثیر و تأثر متقابل با کل جامعه و عوامل اجتماعی است. انسانها در خانواده به هویت و رشد شخصیتی دست می یابند و موجب بالندگی و رشد جامعه می شوند. خانواده به عنوان کوچک ترین واحد اجتماعی، پایه و اساس ساخت اجتماع محسوب می شود. با این حال، سست شدن بنیان خانواده پیامدهایی چون طلاق را به دنبال دارند. طلاق، گسستن و فروپاشیدن و نابودی کانون گرم و آرام بخش زندگی است که اثرات جبران ناپذیری براعضای خانواده می گذارد. طلاق خاتمه دادن به پیوند زناشویی تحت شرایط خاص قانونی، شرعی و عرفی است که پس از آن زن و شوهر نسبت به یکدیگر حقوق و تکالیفی ندارند.
یکی از دغدغه ها و نابهنجاری های اجتماعی که اذهان عموم را به خود مشغول کرده، مسأله طلاق می باشد. در حال حاضر این پدیده در تمامی جوامع به شکل معضل اجتماعی، مشکلات زیادی را برای افراد و خانواده های در معرض طلاق به وجود آورده است. در واقع خانواده همان نهادی که به اعضای خود احساس آرامش و امنیت می دهد و به عنوان پایدارترین و مؤثرترین وسیله حفظ ویژگیهای فرهنگی و عامل انتقال آنهابه نسل های بعدی بوده است، اکنون دست خوش تغییرات و آسیب های فراوانی شده است.
با توجه به اهمیت انکار ناپذیر نهاد خانواده در هر جامعه، بررسی پیامدها و آثار این مسأله مهم به نظر می-رسد. پس از وقوع طلاق، زنان در مقایسه با مردان، با تغییرات و چالش های مضاعفی در زندگی روبه رو خواهند شد. این پیامدها گاه بلافاصله پس ازطلاق، و گاه با فاصله زمانی طولانی تری بر زندگی فرد تأثیر خواهد گذاشت.در حقیقت همانگونه که پیوند بین افراد طبق آیین و قراردادهای رسمی و اجتماعی برقرار می شود. چنانچه طرفین نتوانند، به دلایل گوناگون شخصیتی، محیطی، و اجتماعی و… با یکدیگر زندگی کنند به ناچار طبق مقررات و ضوابطی ازهم جدا می شوند.
پیامدهای اجتماعی و فرهنگی بر زنان
زنان مطلقه از گزند طعنه ها و نگاه های کنجکاوانه دوستان، اطرافیان و آشنایان درامان نیستند، مذموم بودن طلاق در جامعه و مقصر شمردن زن در طلاق، منجربه تنگی روابط اجتماعی زن مطلقه می شود و بدین ترتیب ارزشهای حاکم بر جامعه بیش از مشخصات فردی بر مشکلات زنان مطلقه می افزاید زیرا که زنان حمایت-های اجتماعی خود را از دست می دهد.
پیامدهای اجتماعی و فرهنگی بر مردان
نگرانی در مورد سرنوشت فرزندان و آینده او. اختلالات و انحرافات جنسی از آنجا که یکی از کارکردهای خانواده، ارضاء تمایلات جنسی بوده است، با فروپاشی خانواده، فرد با فقدان ارضاء جنسی مواجه می شود. چنانچه فرصت ازدواج و تمتع جنسی از طریق مشروع میسر نشود و فرد چنین نیازی را به دلیل تجربه جنسی قبلی شدیدتر از گذشته احساس نماید، این منجر به بروز خطرات و معضلات اجتماعی می شود.
پیامدهای اجتماعی و فرهنگی بر فرزندان
آمارها مؤید این نکته است که بیشتر جرایم کودکان و نوجوانان ریشه در مسائل و مشکلات خانوادگی، طلاق و ازهم پاشیدگی کانون گرم خانواده دارد. میزان جرایم و خودکشی در اطفال باقی مانده از طلاق به-نحوی بارز افزایش می یابد، این اطفال خیلی بیشتر از دیگر همسالان خود مورد سوء استفاده جنسی قرار می-گیرند و بی بند وباری و اعتیاد نیز درمیان آنان شیوع بیشتری دارد.
پیامدهای عاطفی بر زنان
زنان در ارتباط با فرزندان خود دچار دوگانگی نقش می شوند، زن مطلقه برای فرزندانش هم، باید پدر باشد هم مادر و مرد نیز متعاقباً چنانچه کودک با او زندگی کند، باید هم نقش مادر و هم نقش پدر را بر عهده بگیرد و این صدمات و آسیب های روحی فراوان از قبیل عصبانیت و افسردگی به دنبال دارد.
پیامدهای عاطفی بر مردان
آنجا که بسیاری از مردان توانای کمتری در کنار آمدن با مشکلات دارند و توانایی روانی زنان در این گونه مسایل بیشتر وعلت آن نیز ترشحات هورمون استروژن است، هنگام طلاق، مردان به دلیل وابستگی به همسر از نظر مسایل تربیتی و مسایل حاکم بر زندگی ضربه بیشتری می بینند. همچنین مردان به خاطر مشغله کاری خارج از محیط خانواده نمی توانند همانند زنان زندگی را اداره کنند و از سوی دیگر آشنایی کمتری بامشکلات محیط خانواده اعم از تربیت فرزندان و مسایل حاکم بر خانه دارند، دچار شکست روحی و روانی می شوند و در نهایت پس از طلاق، خشم، تأسف، عشق و نفرت درهم می آمیزد ویا مرد احساس راحتی کنند، زیرا براین باور است که دیگر فشارها و دخالت ها تمام شده است، اما ترس از آینده ای نامعلوم، این احساس راحتی موقت را ازبین می برد. در این دوران، مردان با یادآوری مکرر گذشته و بررسی رابطه ازهم گسیخته خود، دچار اختلال تمرکز می شوند و نمی توانند به همه چیز به طور طبیعی فکر کند.
پیامدهای روانی و عاطفی بر فرزندان
ویژگی های مشترک فرزندان پس از طلاق، احساس گناه است از این که آیا آنان در جدایی میان والدین خویش نقشی داشته اند؟ آیا آنان نسبت به ادامه زندگی پدر و مادر خود دچار قصور و کوتاهی گشته اند؟ احساس دیگری که در رفتار این کودکان آشکار می گردد نگرانی از گزینش یکی از والدین است، به دلیل این که پدر و مادر هردو نزد فرزند به یک اندازه محبوب و دوست داشتنی هستند، کودکان از پذیرش یکی از آنان و دوری از دیگری دچار ترس و اضطراب می گردند، بنابراین رؤیای که همواره در ذهن آنان وجود دارد، امید به بازگشت پدر و مادر و زندگی دوباره در کنار آنان است و حتی گاه کوششی را هم برای سازش و ایجاد پیوند میان والدین به عمل می آورند که معمولا به شکست منجرمی شود. اثرات که طلاق برکودکان می گذارد و گاه جبران ناپذیراست عبارت از: افسردگی، وسواس، اضطراب، پرخاشگری و عصیان، بی قراری، گوشه نشینی، انتقام جویی، بی رحمی، غمگین بودن، زود رنجی و اختلالات روانی می باشد.
آثار و پیامدهای طلاق بر جامعه
مطرح کردن موضوعی مانند طلاق به عنوان مسأله اجتماعی مستلزم تبدیل آن از گرفتاری های خصوصی به مسایل عام اجتماعی است، زیرا گرفتاری های خصوصی ناشی از شخصیت فرد و رابطه نزدیک با آن است، اما مسایل اجتماعی اموری است که ازسویی بر شرایط خاص و زندگی خصوصی افراد حاکم است و ازسوی دیگر به شرایط و سازمان جامعه و چگونگی ساخت وسیع اجتماعی وابسته می باشد. در واقع وقتی مردم احساس کنند که ارزشهای اجتماعی آنها نادیده گرفته می شود و یا تهدید می گردد و بین مطلوب اجتماعی و واقعیات اجتماعی اختلاف وجود دارد، بحران اجتماعی یا مسأله اجتماعی ایجاد می شود. هم چنین برخی صاحب نظران معتقدند: طلاق زمانی به صورت آفت یا بلای اجتماعی تجلی می یابد که از حدود معینی خارج شده و فراوانی آن غیر متعارف گردد. جهت تشخیص این وضعیت، می توان آمار طلاق را با آمار ازدواج مقایسه نمود. آثار و پیامدهای طلاق بر جامعه عبارت از بحران ارزش ها، بحران و جدان جمعی، کندشدن روند پیشرفت و بحران رضایت می باشد.
نتیجه گیری
برای رسیدن به جامعه ی ایده آل لازم است، خانواده که عنصر تشکیل دهنده جامعه است، سالم باشد. در نتیجه هرگونه اختلال در این کانون گرم یا ازهم پاشیدگی آن سلامت جامعه را مختل می سازد. با ذکر این نکته، آموزش و آگاهی دادن در زمینه ازدواج و لزوم شناخت یکدیگر قبل از ازدواج از راه کارهای اصلی برای جلوگیری ازهم پاشیدگی خانواده ها می باشد. محقق در این مقاله تلاش کرده تا ابتدا به پیامدهای طلاق در بعد اجتماعی، فرهنگی، روانی و عاطفی بر تک تک اعضای خانواده از جمله زن، مرد و فرزندان بپردازد، سپس آثار این مسأله بر روی اجتماع در سطح کلان تر و مشکلاتی که طلاق برای جامعه به ارمغان می آورد به طور اجمال گفته شود. به نظر می رسد آگاهی جوانان پیش از ازدواج و فرزند مهم ترین عامل برای پیشگیری از طلاق می باشد. هرچقدر پیش از ازدواج در زمینه آگاهی دادن به جوانان سرمایه گذاری شود و ازدواج ها عاقلانه صورت گیرد سلامت، بقا و پایداری خانواده ها افزایش می یابد. در نتیجه جامعه ای پویا، روبه رشد، سالم و فعال خواهیم داشت و درغیر این صورت صدمات جبران ناپذیری به خانواده و جامعه وارد می شود.

پوهنیار مهدی کاظمی

Related Articles

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *