لیکنېمقالی اوتبصرې

بررسی راهکارهای اصلاح و تربیت محبوسین در محابس

مقدمه: نخستین اصل که عملآ با جسم، جان و ضمیر انسان سروکار دارد، اصلاح و تربیت است. اصلاح و تربیت محبوسین، یکی از اهداف اساسی قوانین به شمارمی‌رود. کلمۀ اصلاح به معنای بی آلایش ساختن و پاک گردانیدن آمده است. «اصلاح مجرم» عبارت است از به سازی تمایلات ویرانگرانه در ضمیر کسانی‌که با رفتار خود، حقوق و آزادی‌های دیگران را نقض می‌کنند. اصلاح از ارکان اساسی تربیت می‌باشد. چون در تربیت نخستین اصل تخلیه است. تخلیه یعنی خالی کردن از رذایل و زدودن آن درعرصۀ وجود که همانا معنای اصلاح را می‌رساند. بعد ازتخلیه مرحلۀ تحلیه می‌رسد که مزین گردیدن به فضایل است. مجموع تخلیه و تحلیه را تربیت می‌نامند.
«تربیت» درلغت به معنای پرورش دادن و چیزی را درجه به درجه و پایه به پایه به حد کمال رسانیدن است. در اصطلاح عبارت است از پرورش دادن تدریجی استعدادهای نهفته در انسان و باز داشتن دایمی وی از گفتار و رفتار بد و وا داشتن وی به رفتار وگفتار نیک تا به آدم نیک و صالح تبدیل شود. اصلاح و تربیت درحق مجرمان، به سازی و به کمال مناسب رسانیدن آن‌هاست تا با اجتماع سازگاری یابند، از اضرار به دیگران باز داشته شوند و برای خود و دیگران مفید باشند. هدف اصلی اصلاح و تربیت مجرمان؛ نیز بهبود اوضاع اجتماعی و تأمین امنیت جامعه است که مردم در فضای مسالمت آمیز زیست نموده وحقوق یکدیگر را رعایت کنند تا عدالت اجتماعی به نحو بهتر تأمین گردد. ازنگاه آموزه‌های دینی اصلاح، یکی از اهداف بعثت پیامبران بوده و بهترین عبادت به شمارمی‌رود. هدف از اصلاح مجرم، مبارزه با جرایم به طریق اصلاحی است. برخی روش-های اصلاح و به‌سازی مجرمان پیشگیرانه و اصلاحی و برخی دیگردرمانی می‌باشند که در این مقاله نخست به بیان فضیلت و شرایط اصلاح و تربیت محبوسین می‌پردازیم. سپس راه کارهای اصلاح و تربیت آن‌ها بصورت مفصل تبیین و بررسی می‌گردد.
1. فضایل و شرایط اصلاح و تربیت: این حقیقت را در تمام کتب آسمانی ونوشته‌های تربیتی گفته اند که تربیت برای هر انسان، به منزلۀ روح برای بدن است. و انسان بدون آراسته بودن به زیور تربیت، موجودی خواهد بود که کسی از آسیبش در امان نخواهد ماند. بدون تربیت، صفحۀ حیات منشای آثار شوم و منبع ظلم و تجاوزمی باشد. به حق باید گفت که هیچ پدیدۀ در برنامۀ حیات، همچون تربیت از اهمیت و عظمت بر خوردار نیست. باید حقوق هر انسان رعایت گردد. کسی حق تجاوزبه حقوق دیگری را ندارد. این روند از ضمیر مزین به تربیت مایه می‌گیرد. آیا می‌توان باور کرد که بدون آراسته بودن به نور تربیت، امکان رعایت حقوق دیگران وجود داشته باشد؟ ظلم‌ها و بیدادگری‌هایی‌که اکنون بشر از بنی نوع خود متحمل می‌شود، می‌توان باورکرد که جز محصول عدم تربیت انسان بوده است؟ اگر همه افراد در محبس آراسته به زیور تربیت شوند، از ظلم و تجاوز خبری نخواهد بود؟ مگر محصول عالی تربیت جز عدل، داد، قسط، کرامت، عشق و محبت چیزی دیگری است؟ تربیت، حکمت عملی عمیقی است که عمق زندگی را دگرگون می‌سازد و مراتب گوناگونی دارد. با تربیت می‌توان افراد را طبق دلخواه خود بار آورد و در نتیجه اجتماعی را دگر گون ساخت. تربیت تزکیۀ بالفعل، مستقیم و عملی است. همچنان، آموزش تزکیۀ انسانی از طریق فکر را تربیت گویند. یعنی آموزش تزکیۀ نظری وغیر مستقیم می‌باشد. تزکیۀ غیر مستقیم از طریق اصلاح فکر، به رشد انسانی کمک می‌کند. از این جهت تربیت صفت خداوند واقع شده و اورا «رب العلمین» می‌گویند، یعنی تربیت کنندۀ جهانیان که بدون واسطه در جان انسان‌ها و جامعۀ بشری اثرگذار است. تربیت با همه ارزشی که دارد، اگر برای تأمین عدالت نباشد، راهی به جای نخواهد برد. برای تزکیۀ شرایط ذیل ارائه شده است:
1. اهداف تربیت مشخص باشد.
2. مربی باید، فرد مورد تربیت را درست بشناسد: یعنی از ویژگی‌ها و رموز نفسانی و شرایط زندگی فرد مورد تربیت آگاهی داشته باشد.
3. مربی باید با برنامه بوده، اوضاع و شرایط ضروری را فراهم کند؛ زیرا اگردراصلاح و تربیت، شرایط اساسی لازم برای تربیت فراهم نشود یا کمی و کاستی در جهت اصلاح و تربیت وجود داشته باشد، سعی مربی بی ثمر بوده وانتظار بی‌نتیجه خواهد بود. این کار برای آن است که درکنار کارکرد تنبیهی و اصلاحی حبس و مجازات، باید شرایط برای برون رفت از وضع ارتکاب جرم در محبس فراهم شود.
2. ساز و کارهای اصلاح و تربیت محبوسین: ساز وکارها و اسباب اصلاح و تربیت مجرم در محبس به سه دسته ذیل تقسیم می‌شود که برخی از آن به معلمان، مدیران، طبیبان و زندان بانان مربوط بوده، برخی دیگر به محبوسین و برخی هم بین محبوس واداره مشترک می باشد.
الف – مراقبت های صحی: صحت در زمرۀ بزرگ ترین نعمت‌های الهی است؛ چنان که از صحت به سرمایه و سعادت تعبیر گردیده و در ردیف نعمت هایی دست اول قرار داده شده است.
بسیاری از جرایم، از بیماری‌های جسمانی و روانی پدید می‌آید و با بهبود یافتن بیماری، انگیزۀ جرم از بین میرود؛ چون عوامل اساسی جرم و جنایت بیماری، ناداری، نادانی ، استبداد و امثال آن است. از همین جهت، وقتی حالت محبس به نفع جامعه تغییر نماید و تسهیلات صحی در محبس فراهم باشد در مجرمین کمک خواهد کرد. درغیر این صورت عامل جرم یا شدید ترمی‌شود یا محبسی با همان حالت قبلی بدون اینکه هدف محبس بر آورده شود، دوباره به جامعه تقدیم خواهد شد که در این صورت فلسفۀ محبس با این همه دستگاه عریض و طویل محبس و محبس بانان و مصارف گزاف، جز دور وتسلسل باطل چیزی دیگری نخواهد بود. لذا ایجاب می‌کند درمحبس‌هایی‌که سرویس صحی و بیمارستان وجود ندارد، باید در قسمت تجهیز آن از حیث پرسونل صحی و مراقبت معالجه یی، اقدام لازم به عمل آید و بیمارانی‌که به مراقبت‌های صحی نیاز دارند به بیمارستان محبس منتقل شده و بستر شوند.
ب – تعلیم وآموزش: دومین راه اصلاح وبه سازی فرد و جامعه، آموزش است. آموزش یکی از اهداف بعثت انبیا الهی است. پیامبران از این طریق انسان‌ها را به خیر و صلاح فرا خوانده اند. آموزش تزکیه و پاکی را در پی داشته و نعمتی بزرگی است که به واسطه آن خداوند(ج) بر مومنان منت نهاده است؛ چنانکه در آیۀ(164) سورِۀ آل عمران می‌فرماید: ترجمه(همانا خدا برمومنان منت نهاد که پیامبری از خودشان درمیان آنان بر انگیخت تا آیات او را برای شان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد. همانا پیش از آن در گمرایی آشکار بودند. تربیه، تعلیم و تزکیه از نعمت‌های بزرگ خداوند بر انسان‌هاست؛ تا جایی‌که مصئونیت حیات در گرو این ارزش‌ها می‌باشد.
ج – تزکیه و تهذیب: تزکیه به معنای پاکی، پاکسازی، نمو و رشد آمده است. البته پاکی و تصفیۀ جسم و جان، معنای حقیقی و مطابقی تزکیه و رشد و نمو بوده معنای لازمی آن به شمار میرود. تردیدی نیست که تزکیه و تهذیب مایۀ رشد و ترقی انسان در مدارج کمال انسانی می‌شود. تقوا به معنای پرهیزکاری و نتیجۀ تزکیۀ جسم و جان است و حقیقت آن، خود نگهداری از محرمات و تزیین روح و جان به ارزش های انسانی و تخلق به اخلاق الهی است. حقیقی ترین علم که انسان از طریق تزکیه و تهذیب به دست می‌آورد، علم خدا شناسی است؛ از این طریق، انسان راه درست ومستقیم را تشخیص داده و به رستگاری و سعادت ابدی میرسد. بشر با دستیابی به دانش می‌تواند به اهداف و ارزش‌های بزرگ انسانی مانند آزادی، امنیت، آگاهی ورفاه دست یابد. تزکیه و تهذیب، ارزش ابتدایی است که جامعۀ بشری باید به آن برسد تا از طریق آن به ارزش‌های میانی وغایی پیش ارائه شده دست یابد. تاکنون راه‌هایی را برای بهبود وضع انسان بیان نمودیم که در خود انسان وجود دارد و هرانسانی از خودش برای اصلاح خود می‌تواند کمک بگیرد. چرا که استعداد خودسازی وهر استعداد دیگر قبل از همه باید در وجود خود انسان جست‌وجوشود. انسان برمبنای استعدادها و نیروهای خود، باید از خود برای اصلاح خود استمداد جوید.
د – کار آموزی: یکی دیگر از راهکارهای پیشگیری از فکر مجرمانه و ارتکاب جرایم، کار است. کار بدون شک منجر به مصئونیت و اصلاح و تربیت خواهد شد. کار همان گونه که در بیرون از محبس خاصیت پیشگیری کننده دارد، در درون محبس نیز می‌توان از آن برای جلوگیری از افکار و خیالات پوچ و واهی محبوسین استفاده کرد. انسان‌های بیکار اولین چیزی‌که برای شان پیش می‌آید، افکار واهی و خیالات پوچ و بیهوده است که بیشتر منجر به گناه می‌شود. از این جهت نفس بی کاری، جدا از اینکه انسان در قید محبس باشد، بحرانی است که معضله‌های دیگری به دنبال دارد. از جمله می‌توان معضلۀ تأمین مخارج زندگی را یاد کرد که خود می‌تواند، زمینه ساز جرایم باشد. ازاین جهت کار در تعلیمات اسلامی ستوده شده است. الله متعال کار را یکی از وظایف و اهداف آفرینش انسان قلمداد نموده در آیه 61 سورۀ هود میفرماید: ترجمه: (او تعالی شما را از زمین پدید آورده و آبادی آن را از شما خواست. پس از او آمرزش بخواهید آنگاه به درگاه او توبه کنید که پرورد گار نزدیک و اجابت کننده است).
«1- اداره محبس می‌تواند فعالیت‌های صنعتی و زراعتی محبس مربوط را از طریق تصدی‌های دولتی و شرکت‌های خصوصی تنظیم نماید. ساعات کار و رخصتی‌ها مطابق قانون کار عیار می‌گردد.
2- محبوسین زراعت پیشه، هنرپیشه و صنعت کار از سایرکارهای معمولی معاف بوده و می‌توانند مطابق حرفه وشغل کارهای مربوط را انجام دهند.
3- محبوسین حق دارند در تعامل کار حق الزمه دریافت نمایند، مقدار آن از طرف شورای محبس تعیین می‌گردد. قانون اجراآت جزایی دربارۀ کار محبسی در بیرون از محبس می‌گوید: «شخصی‌که مدت حبس محکوم بهای وی الی سه سال باشد، می‌تواند عوض تنفیذ مجازات حبس، از وزیر عدلیه تقاضا نماید تا در خارج از محبس، به انجام خدمات اجتماعی گماشته شود. «بدیل حبس دررابطه به محکومین ذیل تطبیق می‌گردد: «
1. محکوم به حبس متعلم یا محصل یا معلم یا استاد بوده یا متکلف طفل یا شیخ فانی یازنی باشد. که شغل در بیرون منزل نداشته باشد.
2. سلوک محکوم به حبس در گذشته خوب بوده و از طرف یک شخص با اعتبار تصدیق گردد.
3. در صورت منظوری بدیل حبس، محکوم علیه جهت انجام خدمات اجتماعی، به یکی از مؤسیسات ارائه کنندۀ خدمات اجتماعی معرفی می-گردد.
4. محکوم علیه مکلف است در زمان اشتغال به کار، احکام قوانین و مقرارت مرجع استحصال کنندۀ خدمت را رعایت کند. (ق،اآ،ج، ماده 325). در رابطه به کار در داخل محبس که بیشتر روی سخن به آن است، قانون محابس و توقیف خانه‌ها می‌گوید: «ادارات محابس وتوقیف خانه‌ها مکلف اند، کتاب خانه های مجهز را تأسیس و زمینۀ مطالعه، عبادت، کار، تعلیم و تربیه، آموزش حرفه‌یی، فعالیت‌های تفریحی و فرهنگی و سایر سهولت‌های لازم را برای محبوسین و اشخاص تحت توقیف فراهم نمایند.» (ق، م،و، ت، درماده 27). کاری‌که به حال محبوسین مفید و مؤثر باشد و زندگی او را بهبود بخشد، کاری بامزد است. این شیوه نیز درقانون پیش بینی شده است. قانون اجراآت جزایی در مادۀ 326 می‌گوید( محکوم تعهد نماید که کار سپرده شده را در وقت معین آن به حسن صورت با دریافت سی درصد اصل مزد مربوط انجام دهد و شرایط مندرج فقرۀ 4 ماده 325 این قانون را رعایت می‌نماید. قانون محابس وتوقیف خانه‌ها» از میان گزینه‌های اصلاح و تربیت در محابس دو گزینه فوق یعنی آموزش و کار نقش بیشتر دارد» یکی تعلیم و دیگرکار. تعلیم، هم خاصیت بازدارندگی دارد و هم خاصیت ایجاد تحول و تغییر. چنان که ظاهر است انسان با تعلیم تحول می‌یابد و شخصیت دوباره کمایی می‌کند؛ چون با تعلیم فکر تحول پیدا می‌کند و چون فکر تغییر کرد، دیگر اعضای بدن تابع آن است.
ویژگی ها و مزایای کار در محابس:
الف – مشغول شدن محبوسین به کار مطابق ذوق و سلیقۀ خودشان، فکر آنان را از اندیشه‌های باطل و مجرمانه دور نگه داشته و سلامتی جسمی و روحی شان را تضمین خواهد کرد.
ب – محبوسین در نتیجۀ کار مهارت‌های به دست می‌آورند که بعد از رهایی با استفاده از آن زندگی آبرومندی را پیشه خواهند کرد.
ج – محبوسین می‌توانند به وسیلۀ دست مزد کارهم احتیاجات خود را در داخل محبس رفع کنند، هم قسمتی از آن را به خانواده‌های خود کمک کنند و باقیماندۀ آن را به آیندۀ خود ذخیره کنند.
د – مصروفیت محبوسین به کار، زمینۀ بی بندوباری، نا امنی و فرار را تقلیل بخشیده و به منسوبین ادارۀ محابس کمک می‌کند تا درجهت اهداف محابس حرکت کنند.
5 – همنشین صالح: یکی دیگر ازراه‌های اصلاح انسان، اشتراک در مجالس صالحان است. بسیاری از انسان‌ها از نشست و برخاست با انسان‌های بد، راه خطا و زیانبار را اختیار می‌کنند. همنشینان، همواره بر همنشین خود تأثیردارند. محبوسین وقتی از حالت اولی خود جدا می‌شوند که درکنار شان افراد صالح باشد. این کار با فراهم آوری کتاب خانه‌های مجهز امکان پذیر خواهد بود تا محبوسین بتوانند از مطالعه برخوردارشده و از اساتید و حلقۀ درس، استفاده کنند.
و – وضع عادلانۀ محابس و رفتار انسانی زندان بانان: منظور از وضع عادلانۀ محابس، برخورد عادلانه مسئولین محابس با محبوسین است. این امر وقتی متصور خواهد بود که انسان‌های خوب، تعلیم یافته، آگاه با چالش‌های محبس، حکمت‌ها وفلسفه‌های آن به حیث کارمند، وجود داشته باشند و آگاهانه و حکیمانه با محبوسین رفتار نمایند، به مثابۀ طبیب حاذق که می‌داند چگونه با بیماری برخورد کند. اولین چیزی‌که بالای انسان تأثیر مثبت می‌گذارد، اخلاق نیکو و رفتار حکیمانه است. سپس پاسخگویی به نیازهای مادی و روزمرۀ محبوسین است. احسان چه قولی و چه عملی، درحالات عادی، انسان‌ها را به سوی خود می‌کشاند؛ چنان که گفته‌اند:(الانسان عبدالاحسان) یعنی انسان در گرو احسان است. این امر در رابطه به محبوسین بیشتر صادق است تا مردمان عادی، سبب تأثر پذیری و اصلاح وی خواهد شد. نخستین درسی که محبوسین از محبس باید بگیرند، احسان، عدل و نیکی کردن به دیگران است.
مسئولین محابس، باید اصلاحاتی را در رابطه به محابس و محبوسین در دست داشته باشند و باز پروری و تربیت یافتگی را به جامعه تقدیم نمایند. این روند فوایدی را دربردارد. از جمله می‌توان ازجلب باورمندی مردم به حکومت یاد کرد؛ چراکه حکومت با ارائۀ این خدمت بزرگ با تحمل هزینۀ گزاف و فعالیت‌های خستگی ناپذیر، بسیاری از مجرمین را اصلاح نموده و به جامعه تقدیم می‌کند. یکی از زیان‌های بی توجهی به اصلاح محابس ومحبوسین این است که چرخۀ ارتکاب جرایم و رفتن به محبس و رها شدن ازآن در دوران است: از یک طرف محکومین وارد محبس می‌شوند. و از طرف دیگر محبوسین بدون اصلاح بیرون می‌آیند. این دوره باطل، باعث افزایش جمعیت محبوسین، تحمل هزینه‌های گزاف و در ادامه مایۀ افزایش فساد در جامعه خواهد شد.
ز – تفریح و سرگرمی: یکی دیگری از راهکارهای بهبود وضع محابس تفریح و سرگرمی است. تفریح و سرگرمی مانند انواع ورزش‌ها چنان‌که در بیرون از محبس از جرایم و افکار پوچ و واهی بازدارنده‌است، در محبس نیز بازدارندگی خود را بیشتراز بیرون دارد.
ح – الگو گیری و اقتدا: الگوگیری از بزرگان یکی دیگر از روش‌های اصلاح و تربیت برای کسانی است که کمتر می‌توانند از تعلیم، تزکیه و تهذیب استفاده کنند. الگو گیری به این معنی که انسان خود را به شخصی‌که دارای خصال وسجایای نیک است، رسانیده و از آن پیروی کند. خداوند دربارۀ حضرت ابراهیم(ع) در سورۀ ممتحنه میفرماید: ترجمه: (همانا ابراهیم الگویی نیکو برای شماست). از این نظر، مسلمانان در بسیاری از رفتارهای‌شان مانند حج و قربانی، به حضرت ابراهیم(ع) اقتدا می‌کنند. درباره پیامبر اسلام نیز آمده است. ترجمه: (همانا رسول خدا الگوی نیکو برای شماست) {احزاب، آیۀ 21}. بر اساس آیات فوق باید در تمامی امور شخصی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی وغیره از پیامبر بزرگ الگو گرفت. سلسلۀ الگو گیری و اقتداء در امت اکنون نیز ادامه دارد و هرفرد می‌تواند در رفتارها و گفتارهای نیک از اشخاص بالاتر از خود الگو گیری و اقتداء نماید.
ط – محبت ورزی به جامعه: محبت به سرور ولذت ناشی از جذب شدن به کمال و جمال محبوب و نعمت‌های الهی و ارزش‌های جامعه اطلاق می‌گردد. وقتی انسان به همنوع خود یا جامعه محبت می ورزد، به کمال یا جمال یا ارزش‌ها ونعمت‌هایی جذب می‌شود که در جامعه وجود دارد. محبت به ارزش‌های والای جامعه، انسان را به آن سو می‌کشاند و از گیر ماندن در جرایم و اعمال بی ارزش می‌رهاند. محبت ورزی به ارزش‌ها نقش بسزا در اصلاح جامعه دارد. ازاین روعلمای روان شناسی و اخلاق یکی از راه‌های اصلاح جامعه را توجه به ارزش‌های والای انسانی و اجتماعی میدانند. محبت در انقلاب و تکامل پدیده‌ها نقش و نیروی تحول دهنده دارد. علامه طبایی در رابطه به نقش محبت در تکامل ارزش‌ها و پدیده‌ها می‌گوید؛ هرقدر فرهنگ محبت و دوست داشتن در اجتماع رایج شود، به همان اندازه، خشونت ها، جرایم، جنایات وجنگ‌ها کم خواهد شد. محبت از مبانی اصلاح و تربیت است. باید تمام راه هایی‌که برای اصلاح ارایه شد، ریشه در محبت اجتماعی داشته باشد. برای برخی، محبت داشتن نسبت به اجتماع، آشنا به نظرنمی‌رسد؛ درحالی‌که قرآنکریم مملو از محبت اجتماعی است. نمونۀ آن عدل، احسان، خیرخواهی و امثال آن است. خداوند میفرماید: ترجمه: (اگرداوری می‌کنی، پس به عدالت درمیان شان حکم کن که خداوند داد گران را دوست میدارد). (المایده، آیه 42). آیه مبارکه به اشاره می‌گوید که برقراری قسط وعدل، سبب محبت اجتماعی می‌شود. وقتی قسط و عدل موجب محبت خداوند(ج) می-گردد، سبب محبت مخلوق نیز می‌شود. اگر اصلاح و تربیت در محبت اجتماعی ریشه نداشته باشد، نمی‌تواند اصلاحات ایجاد کند؛ چراکه اصلاح نتیجۀ قطعی تکامل است. در این حال فقط عمل بی‌روح و جان خواهد بود و جز صرف هزینه و تلاش بی ثمر نخواهد بود. درهرکس اندیشۀ عدالت ورزی وجود داشته باشد، لاجرم به اجتماع محبت دارد، چراکه محبت اجتماعی، در دل عدالت نهفته و بدون آن تحقق نمی‌یابد. پس اصلاح و تربیت، ریشه در محبت اجتماعی داشته و محبت اجتماعی از فکرعادلانه ناشی می‌باشد.
ی – رحمت به خلق خدا: «رحمت» درلغت به معنای مهربانی ومهرورزی آمده است. دراصطلاح عبارت است از نرم دل شدن نسبت به مخلوق خدا تا آنجا که منجر به بخشش و احسان گردد. ابوهریره، صحابی جلیل القدر از پیامبر(ص) چنین روایت می‌کند. ترجمه: (به تحقیق خداوند را صدباب رحمت است، از آن‌جمله یک نوع رحمت خود را نازل کرده و بین جن، انس، چهارپایان و حشرات تقسیم نموده است که به واسطۀ آن با یکدیگر ابراز و اشباع عطوفت و مرحمت می‌کنند. به واسطۀ آن پرنده‌ها بر چوچه‌های خود همدردی می‌کنند و نود و نه نوع دیگر آن را نزد خود نگه داشته و در روزقیامت آن را درمورد بندگان به کار می‌برد). (المسلم، ج4:ص 2108).
بنابر این رحمت از جمله مبانی اصلاح و تربیت به شمار میرود. هر کاری‌که ریشه در رحمت داشته باشد و از آن سرچشمه گیرد، ثمر بخش خواهد بود. فرق رحمت با محبت این است که محبت وسیلۀ خیر رسانی و رحمت وسیلۀ دفع شر است. از این نظر، خداوند به بندگان خود آموخته که کاری خویش را با نام»رحمان» و»رحیم» آغاز کنند. در حدیث وارد شده است که هرکاری‌که با نام خدای رحمان و رحیم شروع نشود، ناقص و بی ثمراست. اگر اصلاح و تربیت در رحمت ریشه نداشته باشد و با مهربانی آغاز نشود یا با آن ادامه نیابد، سودی نخواهد داشت و به نتیجه‌یی نخواهد رسید. مجازات و محبس نیز باید بر اساس لطف، رحمت، فضل و احسان بنا شود تا به اصلاح محبوسین منجر گردد. گروهی فکر می‌کنند مجازات فقط عقوبت و عذاب است؛ درحالی‌که درد عصیان، نافرمانی و جرم در قدم نخست با تربیت و تعلیم، تزکیه و توبه درمان می‌شود. اگر چنین راه هایی کارگر نیافتاد، جامعه، ناگزیر به عقوبت و مجازات روی خواهد آورد. آن هم نوعی رحمت است که دست ظالمی گرفته می‌شود تا برخود یا دیگری ظلم نکند. برخی از روش‌های اصلاحی مانند درمان است. مانند آنچه درحقوق جزا و جرم شناسی آمده است. سلب آزادی یا محبوس کردن مجرمان با رویکرد اصلاحی و بهره مندی محابس از وضعیت و امکانات مناسب آموزشی، بهداشتی، درمانی و رفاهی به مکانی اثر گذار برای اصلاح و تربیت تبدیل می‌شود. در گذشته، تنها شیوه تنبیهی وجود داشت و کار اجباری، شکنجه و محبس انفرادی برای اصلاح مجرمان، روش‌هایی عادی تلقی می‌شد. امروزه محبس، بدیل حبس و محدودیت‌های دیگر یا محرومیت‌های اجتماعی، روش‌های اصلاحی مجازات است و جریمۀ نقدی، جبران خسارات و گذشت و مصالحه، شیوه‌های ترمیمی مجازات به شمار می‌رود. تلاش شود تا اجرای همۀ این‌ها نیز با ویژگی‌های روانی و جسمانی هر مجرم تناسب داشته باشد تا در نهایت، سبب اصلاح و سازگاری دوبارۀ وی با جامعه شود.
نتیجه گیری: از مطالعه متون فوق به این نتایج دست می‌یابیم: اصلاح و تربیتی‌که در شریعت اسلام و قوانین افغانستان ریشه دارد، از اهداف بعثت انبیای الهی و قوانین بشری بوده و اهمیت فراوانی دارد. از اینرو به آن توصیه اکید صورت گرفته است. اصلاح و تربیت راه‌هایی دارد. برای این که دستگاه عدلی و قضایی در امر تربیت و باز پروری مجرمان موفق شود، باید شرایط اصلاح و تربیت را فراهم کند تا اصلاح و تربیت مجرمین بستر مناسبی باشد برای اصلاح جامعه. کسانی‌که با عدل و احسان و لطف و اخلاق با مردم رفتار می‌نمایند، در حقیقت با ایشان محبت دارند؛ چراکه محبت اجتماعی، ریشه درعدالت اجتماعی دارد. محبوسین در محبس نیازمند کار و آموزش بوده بخصوص جوانانی‌که مرتکیب جرم می‌شوند ونظم را در جامعه مختل می‌کنند باید از طرف دولت زمینه‌های کاری وتحصیلی برای شان مهیا گردد. و باید با آنان با حسن اخلاق رفتار صورت گیرد و به نیازهای شان بیشتر توجه شود. اصلاح و تربیت باید از رحمت و احسان مایه گرفته باشد تا بتواند مجرمین و محبوسین را از وضعیتی‌که در آن گرفتار اند، رهایی بخشد. اگر مسؤولان محابس با مواصفاتی که بیان گردید، ارادۀ اصلاح و تربیت و تأمین عدالت را داشته باشند، خداوند(ج) جامعۀ افغانستان را به اصلاح ذات البینی خواهد رسانید.

نویسنده: پوهنیار محمدعارف «عازم»

Related Articles

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *