ټولنه اوکلتور

بررسی مشروعیت و حکمت طلاق در اسلام

چکیده
هر چند در اسلام از طلاق به عنوان مبغوض¬ترین حلال¬ها یاد شده است؛ اما گاهی اوقات در عمل، حالاتی نظیر چون؛ عدم توافق اخلاقی، نفرت بیش از حد از هم¬دیگر و یا عوامل خارجی غیر قابل تحمل مانند: مصاب بودن یکی از زوجین به مرض غیر قابل علاج که موجب تولیدکراهیت و عداوت میان زن وشوهر می¬گردد، ضرورت است تا راهی برای جدایی طرفین موجود باشد. دین مقدس اسلام در چنین شرایطی طلاق را به عنوان آخرین راه¬کار مشروع گردانیده است.
واژگان کلیدی: قرآن کریم، طلاق، حکمت، مشروعیت.
مقدمه
خانواده به عنوان اصلی ترین و بنیادی¬ترین نهاد اجتماعی از ابتدای تاریخ تا کنون موجود بوده و در حقیقت، زیربنای‌ جوامع‌ و منشأ فرهنگ‌ها، تمدن‌ها و تاریخ‌ بشر می¬باشد. این نهاد انسان¬ساز که از یکجا شدن مرد و زن تشکیل می¬گردد، وقتي زندگي مشترک شان امكان پذیر می¬شود كه بين زوجين، محبت و حسن معاشرت وجود داشته باشد. با وجود آن بعضي اوقات اتفاق مي¬افتد كه بين آنها تنفر و انزجار پيدا شود كه دين مقدس اسلام صبر و شكيبائي را توصيه مي¬نمايد. گاهي اوقات نزاع فزوني مي¬گردد، صبر و شكيبائي نيز به پايان مي¬رسد. در چنين حالاتي حقوق اسلام مي¬گويد كه هرگاه اين ناخشنودي از طرف مرد باشد مي¬تواند در حدود احكام قانون زوجه خويش را طلاق دهد. در این مقاله، مشروعیت و حکمت طلاق در اسلام با استفاده از منابع معتبر به روش تحقیق کتابخانه¬ای به رشتۀ تحریر درآورده شده است.
الف_ مشروعیت طلاق در اسلام: در حقوق اسلام اباحت طلاق بر اساس قرآن کریم، سنت، اجماع و عقل ثابت است که ذیلاً به آن می¬پردازیم:
قرآن کریم
مشروعیت طلاق بر اساس قرآن کریم ثابت است؛ زیرا در قرآن¬کریم آیات متعددی وجود دارد که دلالت بر مشروعیت طلاق می¬نمایند. خداوند (جل جلاله) درباره طلاق فرموده است: {الطلاق مرتان فإمساک بمعروف اوتسریح بإحسان}(البقره: ۲۲۵). « طلاق دادن دو بار است (و در آن برای آنها حق بازگشت محفوظ است، ولی پس از دو مرتبه طلاق، شوهر باید یکی ازاین دوکار را انجام دهد) یا نگهداشتن (زن) به طور شایسته و (عادلانه) و یا جدایی از او به شیوه¬ای مطلوب بدون آنکه بر او ستم وجود داشته باشد.». و نیز فرموده است:{یاأیهاالنبی إذاطلقتم النساء فطلقوهن لعدتهن واحصوا العدت واتقوالله ربکم لا تخرجوهن من بیوتهن ولا یخرجن إلا ان یا تین بفاحشت مبینه وتلک حدودالله ومن یتعد حدودالله فقد ظلم نفسه} (الطلاق:۱) «ای پیامبر! هرگاه اراده کردید که زنان تان را طلاق بدهید، وقتی این کار را بکنید که زنان به استقبال عدت بروند: یعنی پاک باشند و در آن پاکی با آنان همبستری صورت نگرفته باشد و عدت را تا سه حیض کامل، و تقوای پرورگار را داشته باشند و چیزی را کتمان ننمایند. بعد از طلاق آنها را تا سپری شدن عدت از خانه¬های شان بیرون نکنید و آنان نباید از خانه های¬شان الی انقضای عدت بیرون روند، مگر این که آنان گناه زشت و آشکارا مرتکب شوند و برای شما به اثبات رسیده باشد. در این صورت اخراج آنها گناهی ندارد. این است حدود الهی، هرکس از حدود الهی تجاوز کند به خویشتن ستم روا داشته است.». رواه (ابوداود والنسایی وابن ماجه عن عمر(رضی الله عنه).
2. سنت: مشروعیت طلاق بر بنیاد سنت نیز ثابت است، زیرا روایت است که: {طلق النبی(صلی الله علیه وسلم)حفصه(رضی الله عنه)ثم راجعها} «پیامبر(صلی الله علیه وسلم)حفصه را طلاق داد و دوباره به او رجعت کرد.»
3.اجماع: فقها اتفاق نظر دارند که بر اساس دو منبع قبلی؛ یعنیِ قرآن کریم و سنت طلاق و جدایی زن و شوهر از هم¬دیگر جایز است.
4.عقل: از نظر عقلی نیز تردیدی وجود ندارد که گاهی روابط زن و شوهر بی¬نهایت خراب می¬گردد و زن و شوهر از هم¬دیگر و یا یکی از آن¬ها از دیگری به حدی متنفر و منزجر می¬گردد که امکان مصالحه میان آنها نا ممکن می¬گردد و راه حل، تنها طلاق و جدایی زن و شوهر جهت جلوگیری از سرگردانی، نگرانی و فساد و تباهی می¬باشد.
ب- حکمت مشروعیت طلاق ازدیدگاه اسلام
حکمت مشروعیت طلاق درحقوق اسلام علی الرغم منفور و مبغوض بودن آن، ضرورت یکی از زوجین ویا هردوی آنها جهت حل مشکلات مانند: عدم توافق اخلاقی، نفرت بیش از حد از هم¬دیگر و یا عوامل خارجی غیرقابل تحمل مانند: مصاب بودن یکی از زوجین به مرض غیر قابل علاج مانند: عقامت وعینیت و نظیر این¬ها که موجب تولیدکراهیت وعداوت میان زن و شوهر می¬گردد که به موجب آن یکی از زوجین نمی¬تواند حقوق جانب مقابل را که مکلف به رعایت آن است، اداء نماید. روی همین دلیل است که ابن سینا در کتاب شفا می¬نویسد که «شایسته است برای زن و شوهر راهی برای جدایی آنها از هم دیگر وجود داشته باشد و این راه از هر طرف بسته نباشد، زیرا بستن راهی جدایی به طورکلی ضرر و زیان های را به بار می¬آورد. به طورمثال، بعضی از مزاج ها به هیچ وجه با هم سازگار نیستند و نمی¬توانند با هم الفت بگیرند، هر اندازه انسان بخواهد بین آنها الفت و نزدیکی به وجود بیاورد، شر، جدایی و اختلاف بین آن¬ها بیشترمی¬شود و زندگی تلخ تر می¬گردد، و یا شوهر به گونه¬ای است که طبیعت از وی گریزان است و ماندن با وی سبب تمایل و رغبت به دیگران می¬گردد، زیرا شهوت به هرحال یک امر طبیعی و فطری است.
از همین سبب است که حقوق اسلام حتی در مواردی ضروری به طلاق، هر یک از زوجین را برای ادامه زندگی مشترک و رعایت حقوق و وجایب ناشی از آن که قرآن کریم آن¬را پیمان استوارخوانده، فرا می¬خواند و در نتیجه آن¬ها را به تحمل و بردباری در مقابل اخلاق هم¬دیگر، ترغیب می¬کند و خداوند(جل جلاله) در این مورد فرموده است:{وعاشروهن بالمعروف فإن کرهتموهن فعسی ان تکرهوا شیئاً ویجعل الله فیه خیراً کثیراً}(النساء:۱۹) « با همسران خود بطور شایسته در گفتار وکردار معاشرت نمایید و اگر از آن (به دلایلی) بد تان آمد (شتاب نکنید و زود تصمیم به جدایی نگیرید)، زیرا چی بسا از چیزهای بدتان بیاید، ولی خداوند(جل جلاله)خیر و منافع فراوان در آن قرار داده باشد.». هم¬چنین پیامبر(صلی الله علیه وسلم) دراین مورد فرموده است: <لایفرک مومن مؤمنت،ان کره منها خلقها،رضی منها آخر.>. (رواه مسلم عن ابی هریرت رضی الله عنه) «هیچ مرد مومن نباید با همسرمومنه اش دشمنی ورزد، زیرا ممکن است اخلاق از او نپسندد، ولی از اخلاق دیگری او راضی باشد.».
علاوه بر مردان، حقوق اسلام زنان را نیز به صبر و شکیبایی فراخوانده و آنان¬را بر تحمل مشکلات الی وارد آمدن تغییر در خلق وخوی و وضع زندگی مرد، بر شکیبایی دعوت کرده است. چنانچه پیامبر(صلی الله علیه وسلم) دراین مورد فرموده است. < ایها امرأت سألت زوجها الطلاق فی غیرما بأس،فحرام علیها رائحت الجنت.>. (رواه الخمسه الا النسایی عن ثوبان رضی الله عنه) « هر زنی که بدون دلیل و نا راحتی سخت برای طلاق، شوهرش را تحت فشار قرار بدهد، بوی بهشت بر وی حرام خواهد بود.».
ازآنچه گفته شد، واضح می¬گردد که فلسفسه مشروعیت طلاق در حقوق اسلام حل مشکلات زن وشوهر است، که بعد از رعایت مراتب آتی ممکن است صورت پذیرد: ۱- معاشرت نیکو؛ ۲ – صبر، تحمل و شکیبایی در برابر مصایب و مشاکل؛ ۳- وعظ و ارشاد؛ ۴- ترک همبستری یا مضاجعت؛ ۵- تعیین حکمین.
هرگاه احیاناً با رعایت مراحل فوق، طلاق میان زن و شوهر واقع گردد، در صورت که طلاق رجعی باشد، بازهم شوهر می-تواند تا وقتی که عدت زوجیه مطلّقه رجعیه به پایان نرسیده به او مراجعت نماید.
نتیجه گیری
بدون شك، عقد ازدواج از جمله عقود است كه بايد قابل جدايى باشد، چرا پيش مى‏آيد كه زندگى مشترك زن و مرد را با هم غير ممكن، يا طاقت‏فرسا و مملو از مفاسد مى‏كند، و اگر اصرار داشته باشيم كه اين قرارداد تا ابد بماند، سرچشمه مشكلات زيادى مى‏گردد، به همین دلیل، اسلام با اصل طلاق موافقت كرده است. هم اكنون نتيجه ممنوع بودن كامل طلاق را در جوامع مسيحى، ملاحظه مى‏كنيم كه چگونه زنان و مردان زيادى هستند كه به حكم قانون تحريف يافته مذهب مسيح ع طلاق را ممنوع مى‏شمرند و قانوناً همسر يكديگرند، ولى در عمل جدا از يكديگر زندگى كرده، و حتى هر كدام براى خود همسرى غير رسمى انتخاب كرده‏اند. بنا بر اين اصل مساله طلاق يك ضرورت است، اما ضرورتى كه بايد به حد اقل ممكن تقليل يابد، و تا آنجا كه راهى براى ادامه زوجيت است كسى سراغ آن نرود.
منابع و ماخذ
قرآن کریم.
الزهیلی، وهبه، فقه خانواده در جهان معاصر، مترجم، عبدالعزیز سلیمی، چاپ 4، سال 1390، انتشارات احسان.
سید سابق، فقه¬السنه، مترجم: محمود ابراهیمی، ج۳، (انتشارات محمدی سقر،۱۳۷۱)، صص۱۵۱۳-۱۵۱۴
قرضاوی، دکتر یوسف، حلال و حرام در اسلام، مترجم: حسن زاده، ابوبکر، 1399، انتشارات احسان، ص۲۵۸و۲۵۹.
عبدالله، مبلغی آبادانی. تاریخ ادیان ومذاهب بزرگ جهان، جلد۳ ، چاپ پنجم ِ، (تهران: انتشارات حر ۱۳۸۸)، ص، ۷۱۹.
مسعود انصاری ، محمد علی طاهری ، دانش نامه حقوق خصوصی ، جلد۳، چاپ اول(تهران: انتشارات محراب فکر.۱۳۸۴)،ص ۱۳۱۱.
عبدالعظیم، بن ندوی، مختصر الفقه، مترجم: عبدالله محمدی (پشاور: انتشارات مکتبه علم و فرهنگ،۱۳۸۴)،صص۴۲۸و۴۲۹.

پوهنمل حمید الله ابراهیمی

Related Articles

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *