
بیتالحکمه چگونه منبعِ الهامبخش علوم در جهان شد؟
وقتی از تاریخ و گذشتهی اسلام و مسلمانان آگاهی درست موجود نباشد در برابرِ موجی از پیشرفت و تمدن کنونی محکوم به عقبمانی هستیم. اما زمانی که تاریخ عمیقاً مورد مطالعه قرار گیرد، میشود به این چنین باورها خطِ بطلان کشید. در این میان مهمترین چیزی که جالبِ توجه میکند گامبهگام بودنِ قدرت علمی، فکری و تمدنی مسلمانان همراه با قدرتسیاسی و دولتداری میباشد. وقتی از بیتالحکمه به نام «فرهنگستان پرآوازه»، «بزرگترین کانون انتقال علوم در تاریخ بشر» و… یاد میشود نباید قدرتسیاسی مسلمانان چیزی جدا از آن در ذهن به تصویر کشیده شود؛ زیرا این مرکزِ سرشار از علم در عصر طلایی و در زمان خلافت اسلامی عباسی ایجاد شده بود. بیتالحکمه چیست و از چه جایگاهی برخوردار بود، و تمدن اسلامی چه نقشی در آن بازی کرده است؟ بیتالحکمه یکی از عظیمترین کانون علوم در تاریخ بشر به شمار میرود. این مکان مرکز پژوهش و تحقیقات علمی بود که در آن محققان و دانشمندان به تألیفات و اختراعات میپرداختند. در واقع بیتالحکمه بزرگترین مرکزی بود که مردم از هر قشر و طبقه برای بحث، تحقیق و مطالعه در آن جمع میشدند. سرانجام این پایگاه علمی بزرگ در سال ۱۲۵۸م توسط مغولها ویران گردید. گفته میشود پس از انداختن کتب و داشتههای عملی آن در دریای دجله، آب دریا از رنگِ جوهر دستنوشتههای آن رنگین شد.
«آدرین برنهارد» نویسندهی امریکایی در تحقیقی پیرامون این مکان علمی مینویسد: «امروزه داستان بیتالحکمه کمی ساختگی بهنظر میرسد. اما این فرهنگستان بلندآوازه در حقیقت نیروگاه فکری بغدادِ عصر طلایی اسلام و خاستگاه مفاهیم متحولکنندهی ریاضی همچون «صفر مشترک» و «اعداد عربی» امروزی ما به شمار میرود. بیتالحکمه که اواخر قرن هشتم بهعنوان کلکسیون خصوصی خلیفه هارونالرشید تاسیس شد، دانشمندان را از هر گوشهی جهان به سوی بغداد میکشید. این مرکز با ابعادی به اندازهی کتابخانه امروزی انگلستان در لندن و یا کتابخانه ملی فرانسه در پاریس بود. اما اکتشافات صورت گرفته در آن منجر به معرفی زبان ریاضی قدرتمندی شد که بعداً سراسر دولت عباسی، اروپا و در نهایت کل جهان را فراگرفت.»
وی از بهرهمندشدنِ اروپاییان از کشف علوم توسط مسلمانان از «فیبوناچی» یکی از دانشمندان ایتالیایی یاد میکند که وی در سال 1202م حاصل آموختههایش از سرزمینهای اسلامی را تحت عنوان «کتاب حساب» نوشت. کتاب فیبوناچی یکی از اولین آثار غربی است که عددنویسی عربی را شرح میدهد. قبل از نوشتن این کتاب، غربیها از اعداد رومی استفاده میکردند، که در آن ضرب و تقسیم کاری سختی بود. در اعداد رومی وقتی 2020 مینوشتند این گونه بود:MMXX ؛ قبل از آن وقتی تاجری میخواست «دو گوسفند» بنویسد، میتوانست تصویری از دو گوسفند را بر روی خاک بکشد. اما اگر میخواست «بیست گوسفند» بنویسد، کشیدن تصویر ۲۰ گوسفند غیرعملی و دشوار بود. زمانی که اعداد عربی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ و نیز علامت صفر (0) توسط مسلمانان کشف گردید -شاید در حال حاضر برای ما چیزی جالب به نظر نرسد، اما در آن زمان- تحولِ بزرگی را در علم ریاضی رقم زد، که تا آن زمان هیچ ملتی به آن دست نیافته بود. این تحول بزرگ علمی دقیقاً در بیتالحکمه صورت گرفت.
نخستین کتاب حسابِ دانشمند اروپایی در واقع بر حسابات الجبر و الگوریتمهای «محمد بن موسی خوارزمی» استوار بود، که برای اولین بار روش سیستماتیک را برای حل معادلات درجه دوم بوجود آورد. خوارزمی که امروزه از وی به نام پدر الجبر نام برده میشود، زمانی رئیس و سرمنجم بیتالحکمه بود. جالب اینکه در آن زمان جامعه مسیحیت غربی در تاریکی فکری به سر میبرد، و اما در فرهنگستان مسلمانان در بغداد، اختراعات بزرگ صورت میگرفت.
«برند روک» مؤرخ آلمانی در سال 2018م در مصاحبهاش گفته بود: «اگر اسلام نمیبود، دانش و دانشگاه به شکل امروزی وجود نمیداشت.» وی در پاسخ به این پرسش که آیا اسلام به اروپا تعلق دارد؟ میگوید: طبعاً، اسلام مانند یهودیت و بودیسم [به اروپا] تعلق دارد. اروپا همواره از مفکورههای متنوع اسلام بهرهمند شده و جریانات و دانشهای جدید را با آن مدغم کرده است.»
بیتالحکمه در آن تاریخ طلایی از نخستین مرکزی بود که تولید فکری و علمی آن به گوشهگوشهی جهان میرسید. در آن زمان مسلمانان نهتنها بر قلمروهای خود بلکه فراتر از آن برای ملتهای دیگر نیز دست همکاری پیش میکردند. تا آن زمان هنوز بالکان در اروپای شرقی بدست مسلمانان فتح نشده بود که پس از فتح قسطنطنیه در سال 1453م توسط «محمد فاتح» اتفاق بزرگ به وقوع پیوست.
بسیاری از تاریخ نویسان و دانشمندان به این نظر اند که اگر در تاریخ سیاسی جهان دو الی سه حادثهی بزرگ و نقطه ی عطف وجود داشته باشد، فتح قسطنطنیه از جمله برجستهترین آنها محسوب میشود. پس از آن بود که مسلمانان جغرافیای اسلام را تا قلب اروپا گسترش دادند. در واقع رسیدن به عصر طلایی، نتیجهی فتح و پیروزی نظام اسلامی و قدرتسیاسی مسلمانان بود که پابهپای آن پیشرفت علمی، تمدنی و فکری صورت گرفت که جهان و جهانیان را از علم پُر برکت ساخت.
زمانی فکرش نمیشد که مسلمانان با اینهمه علوم، تمدن و قدرتسیاسی در زمان خلافت عباسی، به زمین بخورند؛ همچنان در عصر فتوحات مسلمانان در زمان خلافت عثمانی همین گونه تصور میشد. مگر چرا همهی اینها ازهم پاشید و نابود شد؟ دلیل عمدهی آن به سقوط و فروپاشی دولت و قدرتسیاسی مسلمانان بر میگردد. زمانی که کفار به ویژه استعمارگران غربی از قدرت و ظرفیت مسلمانان به تنگ آمده بودند آنچه را که راه مغلوب ساختن مسلمانان فکر میکردند، نابودی دولت و حاکمیت سیاسی آنها بود. کینه و دشمنی این استعمارگران در برابر اسلام و مسلمانان چنان عمیق و ریشهدار بود که میشود آن را در جنگها و گفتههای شان آشکارا مشاهده کرد.
در جنگ جهانی اول (1917م) زمانی که «جنرال آلنبی» فرماندهی انگلیسی نیروهای متفقین بر فلسطین تسلط پیدا کرد گفت: «اکنون جنگهای صلیبی به پایان رسیده است!» هدفش این بود که خلافت اسلامی عثمانی در برابر متفقین شکست خورده است. آنها قرنها تاریخ و گذشتهی خود را خوب بهیاد دارند؛ آنها همچنان به یاد دارند که فلسطین و قبلهی نخست مسلمانان برای اولین بار در زمان خلافت حضرت عمر رضیاللهعنه فتح گردید؛ بار دیگر در سال 583 هجری – 1187م و در جنگ حطین، به رهبری صلاحالدین ایوبی از چنگِ صلیبیها آزاد شد. اکنون که یهود بر آن تسلط یافته است هیچ نیرویی نیست که به نجات آن بپردازد.
اینها همه بخشی مهم و ارزشمندی از تاریخ، تمدن، شگوفایی و نهایت قدرتسیاسی مسلمانان اند که شناخت، دعوت و رفتن به سوی تطبیقِ گامبهگام آن از واجبات محسوب میشود؛ آنچه که با تأسف باید گفت، در عصر ما پیروی از مفکورهی دولت-ملت، رفتن و حتا فکر کردن به این مهم را محکوم میکند. پس چهچیزی باعث شد که از هویت اصلی خویش دور مانده و به آن بیگانه شدیم؟!
سیفالدین احمدی