
عوامل ناکامی و فروپاشی نظامها طی چهاردهه اخیر در افغانستان / بخش نخست
پس از کودتاه خونین هفتم ثور سال ۱۳۵۷ هـ ش که منجر به کشته شدن سردار محمدداوود اولین بانی نظام جمهوریت
ابوالیاس جهادوال
پس از کودتاه خونین هفتم ثور سال ۱۳۵۷ هـ ش که منجر به کشته شدن سردار محمدداوود اولین بانی نظام جمهوریت در افغانستان و به قدرت رسیدن نورمحمد ترهکی شد، این کشور چندین نظام با مفکورهها و ایديولوژی های متفاوت را تجربه کرد که هر کدام بنابر عوامل مختلف از جمله مداخله خارجیها، اختلافات درونی و ياهم تقابل با منافع ملی یکی پی دیگر سقوط کرده است. در این مقاله تلاش شده است به عوامل فروپاشی و عدم ناپايداری این نظامها بهگونه جداگانه پرداخته شود:
۱) عوامل ناکامی نظام ترهکی:
نورمحمد ترهکی که یکی از چهرههای مورد اعتماد اتحاد شوروی و حامی تحقق مفکوره کمونيزم در افغانستان بود، در نتیجه کودتاه خونین هفتم ثور علیه نظام محمدداوود که منجر به کشته شدن وی و۵۸ تن اعضای فامیل اش شد، به قدرت رسید.
با روی کار آمدن حکومت خلق دیموکراتیک افغانستان تحت رهبری نورمحمد ترهکی رابطه نظام حاکم افغانستان با اتحاد شوروی که در اواخر نظام جمهوریت داوود خان بنابر اختلافات میان وی و برژنف رهبر شوروی سابق به تیرهگی گرایده بود، با امضای معاهده دوستی ۱۴ قوس ۱۳۵۷ هـ ش ه دوباره احیاء شد.
نورمحمد ترهکی پس از کسب قدرت، فرمانهای زیادی را بهمنظور تحقق اهداف حکومتاش صادر کرد که از جمله فرامین شماره ۷ و ۸ آن که بالترتيب در ماه های عقرب و قوس سال ۱۳۵۷ صادر شد، جنجال برانگيزترین فرمانها بود.
ترهکی و تیم حاکم تصور داشتند که جامعه افغانستان فيودالی است که بايد برای محو آن ملکیتهای فیودالها مصادره و به دهقانان بې زمین توزیع شود که این اقدام آنها باعث ایجاد تشنج میان اقشار مختلف بهخصوص زمینداران و مردمان فقير جامعه شد.
وادارسازی متعلمین و محصلین به تظاهرات بیهوده، شعاربازانه و بی محتوا به تنزل هر چه بیشتر نظام معارف و تحصيلات عالی کشور انجامید و این دو نهاد علمی و اکادمیک به جای آموزش علم به میادین سیاست، زورآزمایی میان احزاب سیاسی و تحقق اهداف آنها مبدل شدند. افزون بر آن به هزاران تن از جوانان مسلمان اعم از استادان پوهنتون و مکاتب بهنام اخوانی و روحانی اعدام و یا زندانی شدند که این کار حس انتقامجوی در میان اقشار مختلف بهخصوص قشر تحصيليافته و روحانی را علیه حکومت تقویت نمود و زمینه را برای قیام مسلحانه در مناطق مختلف کشور فراهم کرد.
تنشهای داخلی پرچمی ها و خلقی ها از عوامل دیگر سرنگونی حکومت ترهکی بود؛ این وضعیت به حدی رسید که هر دم احتمال از میان رفتن حکومت وی می رفت.
در همینحال سازمان اطلاعاتی اتحاد شوری سابق
( کی جی بی) به اسنادی دست یافته بود که همکاری امین
( صدراعظم حکومت ترهکی ) با سازمان اطلاعات آمریکا را تایید میکرد و به همین دلیل برژنف در دیداری که در سال ۱۳۵۸ با ترهکی داشت در این مورد به وی هشدار داد. روز بعد تره کی در دیدار با اعضای حزب دموکراتیک خلق در مسکو در سخنان اش گفت: «در حزب ما یک دانه سرطان است که باید کشیده شود، علاج شود. وقتی که سرطان در وجود باشد، وجود درد دارد. من این دانه سرطان را تشخیص کرده ام و حزب را علاج میکنم»
به همینمنظور مقام های شوروی در غیاب حفیظ الله امین سعی نمودند توافقی را میان نور محمد تره کی و ببرک کارمل در ماسکو به وجود آورده و طرحی را برای کشتن امین تهیه کنند. اما حفیظ الله امین که در دستگاه حزبی نفوذ بیشتر داشت، از این طرح آگاهی یافت و در یک اقدام پيشگيرانه در ۲۵ سنبله ۱۳۵۸ هـ ش نخست ترهکی را خلع قدرت نموده و سپس به قتل رسانید.
۲) عوامل سرنگونی نظام حفیظ الله امین:
حفیظ الله امین در ۲۵ سنبله ۱۳۵۸ پس از کشتهشدن نور محمد ترهکی به قدرت رسید. وی در حاکمیت صد روزه خود با انتشار ليست ۱۲ هزار نفری از شهدای که در زمان حاکمیت ترهکی در محاکمات صحرایی به قتل رسیده بودند، تلاش کرد تمامی سرکوبها و ستمهای گذشته را بر دوش ترهکی اندازد.
پس از به قدرت رسیدن امین، خشونت و دهشت در کشور به اوج خود رسید. وی با شعارهای ناسیونالیستی، پرگوییهای بیهوده و سخنرانیهای پوچ و میان تهی، کار را به برپایی یک رژیم خود کامه و دیکتاتور کشاند.
هنگامی که امین بر پرده تلویزیون ظاهر میشد، برای یک لحظه قیافه و اطوار او بر بیننده تأثیر مثبت وارد میکرد، اما همین که لب به سخن میگشود معلوم میشد که گفتارش تقلیدی، حرکاتش ساختهگی و روی هم رفته مردی خام و سطحی بوده و در اکثر موارد از درک معنی آن عاجز است. بیانات او را دیگران به اقتباس از آثار مارکسیستی تهیه میکردند و او با افزودن مقداری مبالغه و اغراق آن را به خورد شنوندهگان میداد.
بسیاریها بر این باورند که حفيظ الله امین زمانیکه در ایالات متحده امریکا محصل بود، عضويت سازمان اطلاعاتی امریکا يا سي آی ای را کسب کرد اما در بازگشت خود به افغانستان تلاش داشت خود را مارکسیست نشان داده تا در حزب ديموکراتيک خلق افغانستان نفوذ کند.
امین در زمان حاکمیتاش با سفیر آمریکا نیز دیدار کرد و علناً تمایل به چرخش حکومت انقلابی خود به بلوک غرب را نشان داد. آچر بلود سفیر ایالات متحده در گزارشی به تاریخ ٢٨ اکتوبر به واشنگتن از جزئیات ملاقاتش با حفیظ الله امین گزارش داد. بلود نوشت «در صبح روز ٢٧ اکتوبر ٤٠ دقیقه با حفیظ الله امین ملاقات داشته است.» امین در این ملاقات در مورد بهبود روابط با آمریکا صحبت کرد اما موضوع درخواست کمک از امریکا مطرح نهشد.
در همچو اوضاع اتحاد جماهیر شوروی مطمئن شده بود که امین از سوی سی.آی.ای ترغیب و حمایت میشود و تلاش دارد که تحول بهوجود آمده به حمایت آنها در افغانستان را به نفع بلوک غرب تمام نموده و این کشور را تبدیل به یکی از پایگاههای آمریکا کند. این امر باعث شد که کی جی بی درخواست کمک کمونیستهای افغانستان برای حذف امین را بپذیرد و برای از بین بردن وی دست به اقدامات عملی بزند.
قرار گزارشها در ششم جدی سال ۱۳۵۸ امین میهمانی را در قصر خود ( قصر تاجبیک) ترتیب داده بود اما بیخبر از اینکه آشپز قصر یکی از ماموران کی جی بی بود و ماموریت داشت تا امین را مسموم کند. امین با غذای مسموم ابتداء گیج شد و سپس توسط نیروهای مؤظف اتحاد شوری به قتل رسید و خانوادهاش را به زندان مرکزی بردند. بناءً گفته میتوانیم که نبود تیم متعهد و همفکر، بی خبری از وضعیت و نظام کشور، مداخله کشورهای خارجی و تقابل منافع شرق و غرب در امور افغانستان از عوامل عمده سقوط نظام امین و کشته شدن وی توسط عساکر اتحاد شوروی سابق بوده است. …. ادامه