
نگاهی به حقوق جوانان از منظر اسلام
چکیده: همان طوریکه والدین حقوقی را برگردن فرزندان خود دارند، برعکس ایشان نیز بر گردن پدر و مادر و جامعه حقوقی دارند که در صورت بر آورده شدن آن، موجب وقار وعزتمندی و رشد شخصیت انسانی این¬ها می¬شود. که جوانان قوه محرکه وقوه مثبت در عرصه¬های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی واقتصادی می باشند.دوران جوانی فصل شورانگیز زندگی و مظهر نشاط و سازندگی است که در گزاره¬های دینی به این حقوق اشاره فراوان شده که توجه ویژه به حقوق جوانان، به گونه ای بر عزتمندی ایشان تاثیر فزونی داشته. ما در تحریر این این مقاله به برخی از این حقوق اشاره خواهیم کرد.
کلید واژه: دین، حقوق، جوانان.
مقدمه: هر انسان در اجتماعی كوچك پدر و مادر خود بوجود میآید و در سایه مراقبت و تربیت این گروه كوچك نیازهای مادی و معنوی خویش را تأمین می كند. ولی پس از دوران کودکی نیز او باید با دیگران بسر ببرد تا با همکاری آنان به خواستههای خود برسد. دوران جوانی که یکی از مراحل مهم، سرنوشت ساز و حساس زندگی انسان است که این دوره زندگی پس از دوره نوجوانی اغاز می شود و تا میان سالی ادامه دارد، دارای ویژگی ها و رخداد های ویژه¬ای است. در واقع، وظایف و مسؤلیت¬های جوانان برای بهره گیری لازم از بهار جوانی است، اما باید توجه داشت که جوانان به تنهایی و جدا از کانون خانواده و جامعه، قادر به انجام دادن این مسولیت و وظایف نیستند. درصورتی می توانند ازعهده این مسؤلیت ها برآیند که زمینه لازم برای پرورش جسم و جان او در خانواده و در جامعه، فراهم باشد. خانواده و جامعه مسؤلیت های بزرگ در مقابل جوانان دارند. نخست به معنا و مفاهیم و به اصل موضوع بحث خواهیم کرد.
معنا و مفاهیم واژه¬ها
کلمه دین در لغات، حکم و قضا، رسم و عادات، شریعت و مذهب، همبستگی، حساب، تسلیم و انقیاد، طریقه، طاعت، بندگی و قانون می¬باشد. و عبارت از مجموعه عقاید، اخلاق قوانین ومقررات که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسان¬ها میباشد، که گاهی همه این مجموعه حق و گاهی همه آن باطل و زمانی مخلوطی از حق و باطل است. یا عبارت از اصول علمی و سنن و قوانین عملی که برگزیدن و عمل به آنها، تضمین کننده سعادت حقیقی انسان است. معنای جوان بودن نه تنها بر اساس رده سنی، بلکه توسط عوامل فرهنگی و اجتماعی در زمینه¬ای که در آن زندگی می¬کنند تعین می¬شود. واژه جوان یعنی برنا، هر چیز که از عمر آن چندان نه گذشته باشد مقابل پیر، که در لغت عربی «الشباب» و «الفتي» و «الحدث» به معنای جوان و«الشبیه» و «الشباب» و «الفتاء» و «الحدثه» به معنای جوانی می¬باشد. از بعد جامعه شناسی: جوانی یک فرایند و ساختار اجتماعی است که با وقایع هنجاری مانند ازدواج، فرزند اوری واشتغال می¬باشند. سازمان ملل سن 15 تا 24 سالگی را به عنوان دوره جوانی در نظر گرفته است، که قرآنکریم نیز به داستان بعضی از پیامبران الهی اشاره فرموده که دوران جوانی به ازمایش های بزرگ الهی امتحان شده اند که سبب عبرت و پند اموزی ما می گردند. دین مبین اسلام به ارزش جوانی توجه مخصوصی دارد و این سرمایه در پیشگاه الهی به اندازه¬ای مهم است که روز حساب از صاحب ان سوال می شود که چگونه ان را صرف کرده است. و پیامبراسلام (ص) فرموده: بدرستی که خداوند متعال فرشتگانی دارد که هر شب نزول می¬کنند و ندا می¬دهند ای جوان کوشش و جدیت¬کنید و برای نیل به کمالات انسانی مجاهده نمایید. یا کسی که ایمان به خدا اورده و پرهیزگاری وتقوی پیشه سازد پس او«فتی» یعنی جوان است. یا منطق دین به کسی که ایمان و تقوی داشته باشد «جوان» گفته می شود.
حقوق خانوادگی
حقوق درلغت جمع حق به معنای راست، درست، حصه، سزاوار ضد و باطل امده، وعبارت از یک سلسله قواعد است که زندگی انسانی را در داخل جامعه رهبری می کند. یا حقوق خانوادگی از روابط خانوادگی ناشی شده مثلآ: حقوق متقابل اعضای خانواده، حقوق متقابل والدین، زوجین وفرزندان. انسان موجودی اجتماعی است که میان هم نوعان خود به سر می برد، در اجتماع کوچک و ارزشمند خانواده زاده می¬شود، و در سایه مراقبت و تربیت این گروه نیاز های مادی و معنوی خویش را تامین می¬کند. ولی، پس از دوران کودکی او نیز با دیگران زندگی می کند و به همکاری آنان به خواسته های خود می رسد. از نگاه احادیث اسلامی، به همان میزان که پدر و مادر بر جوانان حق دارند، جوانان نیز بر پدر و مادر خود، حق دارد و تجاوز به حقوق اُو مذموم و محکوم است، طوریکه حضرت محمد(ص) می فرماید ترجمه: برعهده پدر و مادر نسبت به فرزند، حقوقی است، مانند حقوقی که نسبت به پدر و مادر بر عهده فرزند است. ساده ترین حق یک جوان بر خانواده، احترام گذاشتن به شخصیت اُو است. به تعبیر پیامبر خدا فرزند در هفت سال سوم زندگی یعنی از پانزده سالگی تا بیست ویک سالگی وزیر خانواده است. و این به معنای است که استقلال شخصیت کودک، از این دوران تهداب گذاری و آغاز می¬شود. او از پانزده سالگی، یک شخصیت کاملآ مستقل دارد و ازین پس، پدر، رهبر و راهنمای فرزند است، نه حاکم و قوماندان بی¬چون چرا! و فرزند دست یار و مشاور پدر است، نه مطیع مطلق و برده او! علاوه براین، خانواده باید تا آن جاه که می¬تواند، زمینه رشد و شکوفایی جوانان را در همه ابعاد زندگی بخش مادی ومعنوی فراهم کند. قابل ذکر است، در میان همه حقوق جوان بر خانواده، در احادیث اسلامی، چند حق مورد تاکید قرار گرفته که عبارت اند از( فراهم کردن مقدمات ازدواج، برقراری عدالت میان فرزندان، طلب مغفرت و خواست هدایت نیکو برای آنان، در صورتی که جوان مرتکب خطا شد، اجتناب از سرزنش کردن بر او وهم چنین افراط در سرزنش و توبیخ او…).
حقوق اجتماعی
افراد بشر از لحاظ حقوق اجتماعی غیر خانوادگی یعنی از لحاظ حقوقی که در اجتماع بزرگ، خارج از محیط خانواده نسبت، به یکدیگر پیدا می¬کنند، هم وضع مساوی دارند و هم وضع مشابه، یعنی حقوق اولی طبیعی آن¬ها در برابر یکدیگر و مانند یکدیگراست؛ همه مثل هم حق دارند از مواهب خلقت استفاده کنند مثل هم حق دارند کار کنند، تعلیم کنند، مسابقه و ورزش کنند نامزاد هر پُست¬های اجتماعی بکنند و برای بدست
آوردن آن از طریق مشروع کوشش کنند و استعدادهای علمی و عملی خود را ظاهر کنند. هکذا در نظام برخاسته از اراده مردم مسلمان و به تعبیر دیگر: نظام مردم سالاری دینی، حقوق اجتماعی جوانان، بسیار فراتر از حقوق خانوادگی آن¬ها است؛ زیر نظام اسلامی فلسفه¬ای جز رشد و شکوفایی استعداهای انسان، دوران جوانی است. بنا براین، برنامه ریزی برای حل مشکلات جوانان و تامین نیازهای آنان از قبیل: فراهم کردن زمینه تعلیم و تربیه، تحصیل، مطالعه آذاد، اشتغال مفید و سازنده، ازدواج، ورزش، تفریح، ابهام زدایی فرهنگی، اعتقادی و سیاسی و… باید همه موارد متذکره در صدر برنامه¬های اساسی حکومت و دولت اسلامی باشد. در واقع همین جوانان هستند که هویت و تاریخ یک مملکت را به جهانیان به گونه مثبت و منتفی جلوه میدهند. در واقع، مدیریت سیاسی و فرهنگی جامعه، حق جوانان است، البته مشروط به این که درست تربیت شوند و مسؤلیت تربیت آن¬ها با رهبران سیاسی و فرهنگی جوامع اسلامی است. رهبران جهان اسلام باید در عرصه تربیت و شخصیت سازی قشرجوانان خویش از پیامر خدا، سرمشق و الگو بگیرند و جوانان را برای رسیدن به این حق که حق جامعه اسلامی نیز هست تربیت کنند. یا بطور خلاصه اجتماعی شدن حقوق به معنا حرکت از امر فردی به سمت امر اجتماعی، یا پذیرش حقوق به نفع همه اعضای جامعه است و بس.
نتیجه: انسان یك موجود اجتماعی است كه به تنهای و بدون جامعه قادر به زندگی كردن نیست و نا چار باید در بین هم نوعان خود زندگی كند. هکذا زندگی در کانون اجتماعی از قبیل فامیل، خانواده، محیط تعلیمی و تحصیلی، اجتماع و غیره که در برگیرنده یک سلسله حقوق است که متقابلاً به اجرا و انجام آن مکلف می¬باشند ازجمله حق ترتبیت دوران کودکی یک انسان به دوش فامیل و خانواده، فراتر از او اجتماع نسبتآ کلان مدرسه و مکتب و پوهنتون که در ان¬جاه مسولین و مدرسین که مکلفیت تربیه و تعلیم دهی دارند مثل یک خانواده میباشند.
در فرجام برای جوانان ما مسولین باید در بخش تعلیم و شخصیت سازی ان-ها، از نقش و قدم، شخصیت سرور دوعالم محمد(ص) الگوبرداری ودر مفکوره جوانان مان نهادینه وجاگزین نمایند، امروزه جهان به تربیه و شخصیت ان متعجب و حیران مانده اند. نعمت جوانی که از بزرگترین نعمت¬های الهی است، و جوانان قوه محرکه وقوه مثبت درعرصه¬های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی می باشد، اگر شور و احساس جوانی با شعور عمیق دینی و سلاح توانایی ایمان الهی تجهیز شود، یقیناً سعادت نسل جوان و سلامت جامعه تضمین خواهد شد.
منابع
1- ایت الله، ری شهری. حکمت نامه جوان.
2- لغت نامه دهخدا.
3- حیدرهانی، حسین. جامعه علوم اجتماعی حقوق. ناشر: دفتر امور حقوقی.
۴-گیدنز، انتونی. جامعه شناسی.
5- برنهارد، شفرز، ترجمه، راسخ کرامت الله. مبانی جامعه شناسی جوانان، نشر نی.
6-Http//www.asamankafinet.ir
نویسنده: پوهنیار مسجدی- رسولی