آسیبهای خانوادگی
چکیده
نهادهای اجتماعی هر یک برای برآوردن نیازهای از نیازمندی اساسی بشر پدید آمده اند. خانواده نخستین نهاد اجتماعی است که در آن اولین اندیشهها، رفتارها و فرآیندهای تکوین شخصیتی نهادینه میشود. خانواده سالم به همان پیمانه که متضمن رشد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جوامع میباشد. برعکس به همان پیمانه آسیبهای خانوادگی سبب ناامنی، بی نظمی، ناهنجاری، جرایم و انحرافات نیز میگردد.
آسیبهای خانوادگی مانند نابسامانیهای خانوادگی، ازدواجهای اجباری، ازدواجهای زیرسن، خشونتهای فامیلی، طلاق، اعتیاد، عدم توافق فکری و غیره مواردی است که امن و نظم اجتماعی را برهم زده و باعث نا ارامی روحی و فزیکی شهروندان گردیده است. سوال بر این است که تنها همین آسیبهای خانوادگی است که باعث ناامنی و ارامش اجتماعی گردیده است و یا هم مواردی دیگری نیز وجود دارد که متضمن ناهنجاریهای اجتماعی میگردد.
اصطلاحات کلیدی: آسیبهای اجتماعی، خانواده، آسیبهای خانوادگی، ازدواجهای اجباری، خشونتهای فامیلی.
مقدمه
خانواده اغلب عنصر مهم زندگی اجتماعی ما تلقی شده و یک واحد اجتماعی بنیادی است: همه ما در درون یک خانواده متولد شده ایم، توسط خانواده پرورش یافته و سرانجام خانواده جدیدی تشکیل میدهیم. تحقیقات نشان داده است که اکثر مردم خواهان آن هستند که در خانواده زندگی کنند و بر این باور اند که اکثریت ما در خانواده زندگی میکنیم.
در جوامع سنتی که تغییرات اجتماعی رشد سریعی نداشت، آسیبهای اجتماعی از اعضای خانواده ناشی میشد، اما در جوامع صنعتی و نوین امروزی، که دگرگونیهای اجتماعی رشد سریع داشته و جوامع را در حال گذار پیوسته قرار داده، وضع به گونه دیگری است؛ زیر تحولات و تغییرات اجتماعی تاثیر عمیقی در نهاد خانواده به جای میگذارد و از این رهگذر، خانواده نیز در معرض آسیب قرار میگیرد. گرچه جامعه ما سنتی بوده و تحولات اجتماعی کندی داشته، به آن هم رشد سریع تکنالوژی و ارتباطات خاصتاً شبکه جهانی انترنت سبب آسیبهای زیادی خانوادگی گردیده است. اکنون این سوال مطرح میشود جامعه سنتی و در حال گذار چی مشکلات و آسیبهای برای خانواده پدید آورده است؟ و از منظر دین مبین اسلام چه راه حلهای برای جبران و رفع این مشکلات وجود داد؟ که مختصراً در این مقاله پژوهشی به بررسی گرفته شده است.
تعریف خانواده
1. خانواده گروهی اجتماعی است که شامل والدین، اجداد شان باشد.
2. خانواده گروهی از افرادی که با یکدیگر رابطه خونی دارد؛ گروهی که دارای یک جد مشترک هستند.
3. خانواده یک گروه اجتماعی که یکدیگر را به عنوان یک واحد اجتماعی و اقتصادی حمایت میکند.
4.خانواده یک گروه اجتماعی است که به وسیله اقامت مشترک، همکاری اقتصادی و تولید مثل معین میشود؛ که شامل بزرگسالانی از هر دو جنس است، دست کم دو نفر که دارای رابطه جنسی هستند که به طور اجتماعی پذیرفته شده است، با یک یا تعداد بیشتری فرزند که به نسب خودشان است و یا به فرزند خواندگی پذیرفته اند و حاصل ارتباط جنسی غیر رسمی بزرگ-سالان است.(لیزاستیل. وارن کید،1388، ص25)
خانواده نخستین نهاد اجتماعی است که هسته اولیه زندگی اجتماعی را تشکیل میدهد و از دیدگاه کارکردی روابط خویشاوندی و خانوادگی ضرورتهای اساسی مربوط به بقا را برآورده میکنند. این ضرورتها عبارت اند از:
1. تنظیم روابط جنسی و مقاربتی؛
2. فراهم ساختن حمایت زیستی از هر یک از اعضای جامعه خاصتاً نوزدان و اطفال که اینده سازان جامعه اند؛
3. ایجاد واحد باثباتی از جامعه پذیری به نحوی که اطفال بتوانند فرهنگ و مهارتهای اجرای نقش را که برای زندگی بعدی اساسی است، کسب کنند.
4.تامین فضای از حمایت اجتماعی مساوی برای اطفال و کلان سالان؛
5. تنظیم روشمند رول بزرگ سالان در موقعیتهای حیاتی تولیدی (اقتصادی) و تولید مثل و تربیت طفل در جامعه.
ساختار خانواده
خانواده دارای دو شکل اصلی است:
الف. خانواده هستهای
ب. خانواده گسترده
الف. خانواده هستهای: یک خانواده هستهای شامل پدر، مادر، کودکان طبیعی و فرزندخوانده است. اعضای این خانواده اغلب، با هم در یک خانوار مشترک بسر میبرند
گرچه مفهوم خانواده بر حسب زمان و مکان متفاوت است. بطور مثال خانواده به هنجار در بریتانیای مدرن خانواده ای هسته ای است که مرکب از مادر، پدر و فرزندی است که با یکدیگر در وفاق و صلح و صفا زندگی میکند، با مادری که از خانه مراقبت میکند و پدری که به منظور کار از خانه خارج میشود تا دیگران را تامین کند.
ب. خانواده گسترده: شامل یک خانواده هستهای، به همراه یک یا تعداد بیشتری از خویشاوندان است که در یک خانوار با یکدیگر به سر میبرند. دیگر وابستگان، ممکن است شامل پدر بزرگ، عمهها، زنان و بچههای پسران و مانند آنها باشند. خانواده گسترده دارای تعریف وسیعی بوده و شرایطی را دربر میگیرد که در آن اعضای خانواده در مجاورت هم به سر میبرند تا آن که در زیر یک سقف زندگی کنند و دارای روابط مداومی با یکدیگر باشند. (لیزاستیل. وارن کید،1388، ص29)
در جوامع سنتی الگوی خانواده «گسترده» غلبه دارد؛ زیرا همبستگی طایفه ای و قبیله ای بسیار مستحکم است و تجمع افراد خانواده علاوه بر مشارکت در امر تولید و کشاورزی، ساز و کاری برای دفاع اجتماعی از خطرات طبیعت و جنگ و تهدید به شمار میرود. در حالیکه در جوامع معاصر و صنعتی بیشتر الگوی خانواده «هسته یی» و یا جمعیت کم شیوع دارد.
1. محیط متشنج خانوادگی
اثرات روانی محیط متشنج خانوادگی در دوران اولیه طفولیت و دوران بلوغ باانواع اختلالات و بیماریهای روانی ظاهر میگردد. نفاق، ناسازگاری و مشاجره دایمی پدر و مادر و اطرافیان، آثار شومی در روان طفل باقی میگذارد. طفل به علت عدم آرامش روانی به تحصیل و کار بیعلاقه شده همیشه مضطرب و پریشان است و ثبات ندارد. آثار این ناراحتیها بعداً در سنین بلوغ بصورت، پرخاشگری، سرکشی از مقررات و قوانین اجتماعی و یا بیتفاوتی و انزوا و منجر به ارتکاب جرایم مختلف میگردد.
1- محیط از هم گسیخته خانوادگی (طلاق والدین)
طلاق، پیآمدهای منفی بسیاری به فرزندان دارد. فقدان پدر و مادر غیر از مشکلات مادی از نظر تربیتی و عاطفی نیز ضربه سختی به روح و روان آنان وارد میکند. طلاق و جدایی بین پدر و مادر سبب اضطراب و نگرانی فرزندان آنها میگردد و در موقع جدایی نمیتوان دقیقاً تثبیت کرد که به کدام یک از آنان بیشتر انس داشته و علاقمندی است. در اثر این محرومیت از دیدن یکی از آنها ممکن سبب ناراحتی روانی گردد و بعداً بصورت عصبانیت، تمرد از اوامر پدر، مادر و دیگران و بلاخره ناسازگار اجتماعی خواهد شد.
در دین مبین اسلام، برای جلوگیری از این لطمه بزرگ روانی، در قران عظیم الشان مکرراً راجع به نوازش و حسن سلوک و تربیت اطفال یتیم تأکید شده است.( سوره بقره آیه 177؛ سوره نساء 8 و36).
ترجمه ایه 177 سوره بقره: نیکوکاری آن نیست که روی به جانب مشرق یا مغرب کنید (چه این چیزی بیاثری است) لیکن نیکوکاری آن است که کسی به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیغمبران ایمان ارد و دارایی خود را در راه دوستی خدا به خویشان و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان و گدایان بدهد و در آزاد کردن بندگان صرف کند، و نماز به پا دارد و زکات مال به مستحق بدهد، و نیز نیکوکاری آنانند که با هر که عهد بسته اند به موقع خود وفا کنند و در حال تنگدستی و سختی و هنگام کارزار صبور و شکیبا باشند. کسانی که بدین اوصاف آراسته اند، آنها به حقیقت راستگویان و آنها به حقیقت پرهیزگار انند.
ایه 8 سوره نساء، ترجمه: و چون در تقسیم (ترکه میت، اشخاصی از) خویشان و یتیمان و فقیران حاضر آیند، به چیزی از آن مال را روزی دهید و با آنان سخن نیکو و دلپسند گویید.
ایه 36 سوره نساء ترجمه:
و خدا یکتا را بپرستید و هیچ چیزی را شریک وی نگیرید و نسبت به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران و همسایه دور و نزدیک و دوستان موافق و رهگذران و بندگان که زیردست نفر شما اند نیکی کنید، که الله جل جلال له مردم خودپسند را دوست ندارد.
3. خشونتهای خانوادگی
خشونت و برخوردهای قهرآمیز ارامش خانواده را برهم زده است. زنان و اطفال بیشترین قربانیان خشونت هستند. در خانوادههای مرد سالار نگرش حاکم چنین است که خانواده محیط خصوصی است و دیگران، جامعه و دولت حق دخالت را در امور شخصی افراد را ندارند. معمولاً این حق برای پدر محفوظ است که میتواند، در صورت مشاهده رفتاری که باارزش و هنجارهای پدر خانواده سازگاری ندارد، اطفال را تنبیه میکند تا اصول موردنظر خود را در محیط خانواده با قوت حاکم بماند. اما ضرب و جرح اطفال اثرات ناگواری بر شخصیت، عواطف و احساسات آنان برجا میگذارد و طفل دچار اختلالات روانی کرده و اعتماد به نفس را در او نابود میسازد.
طوری که مهر و محبت والدین سبب آرامش روانی و احساس امنیت طفل میشود و برای رشد شخصیت هر طفل ضرروی است. برعکس اطفال مطرود و محروم از مهر و محبت والدین، ترسو، حسود، کینه توز و منزوی بوده و حالت هیجانی و اضطراب داشته بیعاطفه، بیتفاوت، ناراضی، بیرحم و مسامحهکار میشوند. اطفال محروم از مهر و محبت والدین حالت هیجانی و اضطراب داشته بی عاطفه، بی تفاوت، نارضایی و بیرحم میشوند و رفتار ضداجتماعی آنان بادرغگویی، سرقت و بی انضباطی ظاهر میگردد. اطفال طرد شده از خانواده احساس تنهایی کرده و حس اعتماد به نفس که لازمه رشد شخصیت است در آنان ضعیف می-گردد. اطفال برای جبران کمبود محبت از خانه فرار و به دیگران پناه میبرند. تحقیقات و پژوهشها نشان دهنده آن است که مجرمین خطرناک و جنایتکاران حرفه ای کسانی هستند که از نوازش مادر و پدر محروم بوده اند و یا هم دایماً تحت شکنجه و آزار والدین خود قرار گرفته اند.
اطفال طردشدن را به تحقیر تعبیر نموده احساس تنهایی کرده و حس اعتماد به نفس که لازمه رشد شخصیت است در آنان ضعیف میگردد. طبق تحقیقات علمی ثابت شده که مجرمین خطراناک و جنایتکاران حرفه ای که مرتکب جنایات وحشتآور میشوند کسانی هستند که از مهر و نوازش مادر و سرپرستی پدر محروم بوده اند. ( دانش، تاج زمان،1388ص 244)
3. ازدواج اجباری
امروز یکی از معضلات اجتماعی ازدواجهای اجباری و ناخواسته است که حق مشروع و گزینش همسر را دختران سلب مینماید. این آسیب کم و بیش در مناطق گونان کشور وجود دارد. برخی از این ازدواجها مربوط به دوران خوردسالی دختران است که بشتر این ازدواجها پاینتر از 12 سال است و معمولاً پس از چند سال به جدایی از همسر و سایر آسیبهای فردی و خانوادگی منجر میشود.( فرجاد، محمد حسین،1372ص45)
مقصود از «ازدواج اجباری» پیوند زناشویی رسمی است که در آن رضایت و اراده زوجین یا یکی از آنان نادیده گرفته شود و برای برقراری این پیوند از انواع فشارهای جسمی و روانی استفاده گردد. آسیبهای ناشی از این ازدواجها را میتوان ذیلاً خلاصه کرد:
1. بر سلامت جسمی زنان تاثیر منفی بر جای میگذارد و موجب اختلال صحی و روانی تولد نوزدان گردد.
2 .دومین آسیب مربوط به اختلالات روحی دختران است. از دست دادن امید به زندگی، فقدان تصویر موفقتآمیز برای زندگی خود و فرزندان. مجموعه این این فشارهای روانی ایجاد هرگونه ابتکار، طراوت و نشاط را در محیط خان برای این دختران از بین میبرد و خانه را برای آنان به زندان تبدیل میکند و افسردگی، پرخاشگری و دلسردی از زندگی را به همراه میآورد.
روابط خانوادگی را شدیداً متاثر ساخته که در نهایت به سست شدن بینان خانواده، طلاق، فرار از خانه، سوء ظن، ، همسرآزاری، خشونت علیه یکدیگر، قتل، وجود فرزندان مجرم، ضعف اخلاقی و غیره اشاره کرد. (اعزازی شهلا، 1376،ص199)
مواردی فوق الذکر را میتوان از آسیبهای معدودی شناخت که در تبانی به سایر آسیبهای اجتماعی و مشکلات امروزی شهر کابل گردیده است.
منابع و ماخذ:
1. احمدی، احمد، طرهای آموزشی برای خانوادههای شهری، اصفهان،1374.
2. اشرف، احمد، ویژگیهای تاریخی شهر نشینی در ایران، تهران،1368.
3. اعزازی شهلا، جامعه شناسی خانواده با تاکید بر نقش ساختار و کارکرد خانواده در دوران معاصر، روشنگران و مطالعات زنان،1376. ص 199
4. دانش، تاج زمان؛ مجرم کیست؛ جرم شناسی چیست؛ تهران، 1388
5. محمد حسین، آسیب شناسی خانواده ستیزههای خانواده و طلاق، منصوری، 1372.ص45
پوهنمل سمونوال ثابت خان حبیبی