امیرالمؤمنینی را که من میشناسم! بخش چهارم
چند روز پیش با دل ناخواسته مطلب کوتاهی تحت عنوان «امیرالمومنینی که من میشناسم» را آغاز نمودم. اصلاً نمیپنداشتم که این چند سطر کوتاه مورد استقبال گرم خوانندگان گرامی قرار میگیرند. بسیاری از محبان و دوستداران امیرالمؤمنین حفظهالله با من در تماس شده و بنده را به ادامه دادن این نوشته تشویق نمودند. هر چند برخی از معاندین نظرات مخالف و نامناسبی در این مورد نیز داشتند!.
حالا که دوستان خواستار ادامه دادن به سلسله مذکور میباشند، صلاح دیدم به خاطر اینکه خوانندههای محترم اطلاعات کاملی از زعیم امارت اسلامی داشته باشند، اندکی قدم را جلوتر گذاشته در مورد تولد، خانواده، تحصیل، تدریس، مسئولیت شان در دورهی پیشین امارت اسلامی و سایر فعالیتها بحث نمایم.
معلومات مذکور در مورد رهبریت محترم امارت اسلامی به خوانندگان محترم در شناسایی شخصیت شان کمک بیشتری خواهد کرد.
نام عالیقدر امیرالمؤمنین، مولوی هبت الله آخندزاده فرزند مولوی محمد خان آخندزاده و نوهی مولانا خدا رحیم صاحب، باشندهی قریه ناخونهی ولسوالی پنجوایی ولایت قندهار میباشد که ۵۷ سال پیش از امروز به تاریخ ۱۵ رجب المرجب سال ۱۳۸۷ هجری قمری مطابق با 27/7/1346 هجری شمسی دیده به جهان گشود.
طوریکه از نامهای شان هویدا میباشد خانواده ایشان یک خانوادهی عالم، متدین و دینپرور بوده است که اصالتاً در منطقهی تختهپل ولایت قندهار زندگی مینمود، سپس سالها پیش به قریهی ناخونی ولسوالی پنجوایی ولایت مذکور نقل مکان نمود.
جهت اینکه خوانندگان عزیز در هنگام مطالعه با مشکلات مواجه نشوند و در مورد القابی که پیش و پس برخی از نامها آورده میشوند، کاملاً معلومات داشته باشند میخواهم در مورد چند لقب وضاحت ارائه نمایم.
چند اسم یا لقب در جامعه افغانی ما بسیار مشهور و قابل احترام میباشند که در این ردیف کلمهی «طالب» مقام نخست را دارا میباشد. این لفظ که در اصل از کلمه عربی اشتقاق یافته است و به معنای طلب نمودن چیزی استفاده میشود در اصطلاح ما به کسی گفته میشود که در جستجو و آموزش علوم دینی
باشد.
ملا به شخصی گفته میشود که در سفر علم به سرمنزل مقصود نرسیده باشد و مولوی کسى است که علوم رایج زمان را به اتمام رسانده، دوره خورد و بزرگ را خوانده باشد و افتخار به سر نهادن عمامه را مشرف شده باشد.
شیخ به شخصی گفته میشود که کتابهای احادیث را به دیگران تدریس مینماید. کتابهای احادیث عبارتند از شش کتاب مشهور حدیث که به اسم صحاح سته نیز معروف اند.
آخندزاده یا آخندزادهخیل شخص یا خانوادهای را گویند که آباء و اجدادشان علماء و روحانیون بودهاند.
قبلاً گفتیم که پدر محترم هبتالله آخندزاده، مولوی صاحب محمدخان نام داشت. نامبرده در منطقهی خود به عنوان شخصیت عابد، مصلح، متدین، متورع، عالم و عامل شناخته شده بود که همواره در پی اصلاح مردم بود.
هنگامی که از سوی کمونیستها در سال ۱۳۵۷ خورشیدی برعلیه حکومت وقت کودتای وحشیانهای صورت گرفت مولوی صاحب محمدخان از اولین علمایی بود که مسلمانان را به مخالفت با آنان تشویق نمود.
زمانیکه مقامات دولت وقت از تلاشها و مخالفتهای ایشان مطلع میشوند برای دستگیر نمودن شان نقشه میکشند و به قریهشان میآیید. جهت دستگیر نمودنشان مدرسه، قریه و خانه شان را تالاشی میکنند اما خداوند متعال او را نجات داده به منطقه ریگ، واقع در جنوب قندهار میرود. در آنجا با سایر علما و مجاهدین پیوسته و به فعالیتهای خود در برابر کمونستها را گسترش میدهد. ادامه دارد
نویسنده: مهاجر فراهی / ترجمه: محمدصادق طارق